refusal

/rəˈfjuːzl̩//rɪˈfjuːzl̩/

معنی: رد، امتناع، روگردانی، سر پیچی، استنکاف، اباء
معانی دیگر: خودداری، ابا، وازنش، قبول نکردن، رد کردن، ناپذیرش، رجوع شود به: option

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or an instance of refusing.
متضاد: assent
مشابه: denial, rejection

- The demonstrators' refusal to leave the area caused their arrest by the police.
[ترجمه گوگل] امتناع تظاهرکنندگان از ترک منطقه باعث دستگیری آنها توسط پلیس شد
[ترجمه ترگمان] تظاهر کنندگان از ترک منطقه، باعث دستگیری آن ها توسط پلیس شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Her refusal of that job offer in Chicago was something she would later regret.
[ترجمه گوگل] امتناع او از آن پیشنهاد شغلی در شیکاگو چیزی بود که بعداً پشیمان شد
[ترجمه ترگمان] امتناع او از این پیشنهاد شغلی در شیکاگو، چیزی بود که بعدها پشیمان خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: an option to accept or reject something.

جمله های نمونه

1. refusal to choose is itself a choice
خودداری از انتخاب،خود (نوعی) انتخاب است.

2. his refusal to help is criminal
خودداری او از کمک تاسف آور است.

3. the refusal to answer amounts to a rejection of the offer
خودداری از دادن جواب به مثابه رد پیشنهاد است.

4. the refusal to buy is a sanction which will awaken price gougers
خودداری از خرید تحریمی است که گران فروشان را بیدار خواهد کرد.

5. a point-blank refusal
امتناع صریح

6. a square refusal
امتناع صریح

7. ali was particularly chagrined at their refusal to come
علی به خصوص از این دلخور بود که آنها از آمدن خودداری کرده بودند.

8. am i to understand that your refusal is final?
آیا باید چنین بپندارم که جواب رد شما نهایی است ؟

9. Your refusal puts me in an awkward predicament.
[ترجمه گوگل]امتناع شما مرا در تنگنای بدی قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]امتناع شما مرا در مخمصه ناجوری قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. What do you infer from her refusal?
[ترجمه گوگل]از امتناع او چه استنباط می کنید؟
[ترجمه ترگمان]شما از امتناع او چه استنباط می کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Her refusal to help complicates matters.
[ترجمه گوگل]امتناع او از کمک، اوضاع را پیچیده می کند
[ترجمه ترگمان]امتناع او برای حل مسائل پیچیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He persisted in his refusal to admit responsibility.
[ترجمه گوگل]او بر امتناع خود از پذیرش مسئولیت اصرار داشت
[ترجمه ترگمان]او در امتناع خود از پذیرش مسئولیت پافشاری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The plan was doomed to fail by their refusal to give it any financial support.
[ترجمه گوگل]این طرح با امتناع آنها از ارائه هرگونه حمایت مالی محکوم به شکست بود
[ترجمه ترگمان]این طرح محکوم به شکست در امتناع آن ها از ارائه هرگونه حمایت مالی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I interpreted his silence as a refusal.
[ترجمه گوگل]سکوتش را امتناع تعبیر کردم
[ترجمه ترگمان]سکوت او را به عنوان امتناع تلقی کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Her answer amounted to a complete refusal.
[ترجمه گوگل]پاسخ او به معنای امتناع کامل بود
[ترجمه ترگمان]پاسخ او به یک امتناع کامل رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. We received a delicately worded refusal of our invitation.
[ترجمه گوگل]ما با عبارات ظریف دعوت خود را رد کردیم
[ترجمه ترگمان] ما یه امتناع مودبانه از دعوت مون دریافت کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رد (اسم)
denial, disavowal, rejection, abnegation, pass, refusal, trace, veto, exception, contradiction, rebuff, rebuttal, repulse, disapproval, disapprobation, contestation, disproof

امتناع (اسم)
refusal, balk, baulk

روگردانی (اسم)
refusal, balk, baulk

سر پیچی (اسم)
refusal, disobedience, transgression, insubordination, recusance, recusancy

استنکاف (اسم)
refusal

اباء (اسم)
refusal

تخصصی

[عمران و معماری] واپس

انگلیسی به انگلیسی

• act of refusing, denial, rejection
you describe someone's behaviour as a refusal when they say firmly that they will not do, allow, give, or accept something.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : refuse
✅️ اسم ( noun ) : refusal
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
عدم پذیرش
خودداری
act of refusing
don't accept sth
example : Mr. Smith 's refusal to pay back the money got him into trouble
( You should be sure 😉👍😊 )
به عمل رد کردن می گویند
😀
پسماند در عمران

بپرس