refulgent

/rɪˈfʌldʒent//rɪˈfʌldʒent/

معنی: درخشان، متشعشع، درخشنده، نور افشان
معانی دیگر: تابناک، نورانی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: refulgently (adv.), refulgence (n.), refulgency (n.)
• : تعریف: shining brilliantly; radiant.
مشابه: radiant

- He stepped outside and was dazzled by the refulgent August morning.
[ترجمه گوگل] او بیرون آمد و از صبح پرشور اوت خیره شد
[ترجمه ترگمان] بیرون آمد و صبح ماه اوت از the خیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Cranston wears pin striped suit, Crombie overcoat and refulgent black shoes.
[ترجمه گوگل]کرانستون کت و شلوار راه راه پین، پالتو کروبی و کفش های مشکی پرنور می پوشد
[ترجمه ترگمان]Cranston کت و شلوار راه راه، نیم تنه Crombie و کفش های سیاه refulgent می پوشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Refulgent fall the golden rays of the sun; a minute only, the clouds cover him and the hedge is dark.
[ترجمه گوگل]سقوط پرشور پرتوهای طلایی خورشید فقط یک دقیقه، ابرها او را می پوشانند و پرچین تاریک است
[ترجمه ترگمان]خورشید پرتوه ای طلایی خورشید را سرنگون می کند؛ یک دقیقه فقط، ابرها او را پوشش می دهند و حصار تیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Refulgent phenomena is not real, the true-life is full of bitterness and contradiction.
[ترجمه گوگل]پدیده های پرشور واقعی نیستند، زندگی واقعی پر از تلخی و تناقض است
[ترجمه ترگمان]پدیده های refulgent واقعی نیستند، زندگی واقعی پر از تلخی و تناقض است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. "Lange" wants to create more refulgent tomorrow in the field of decoration.
[ترجمه گوگل]"لانگه" می خواهد فردایی پرطراوت تری در زمینه دکوراسیون ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]\"Lange\" می خواهد فردا refulgent بیشتری در زمینه تزیین خلق کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. "Gloriously played and refulgent engineered, this (The Bruch Violin Concerto) is one of the finest pieces so far Sarah Chang given us. " By Classic FM Magazine.
[ترجمه گوگل]"این (کنسرتو ویولن بروخ) با شکوه نواخته شده و مهندسی شده است، یکی از بهترین قطعاتی است که سارا چانگ تاکنون به ما داده است " توسط مجله Classic FM
[ترجمه ترگمان]\"gloriously\" و \"refulgent\" مهندسی شده، این (کنسرتو ویولن Violin)یکی از زیباترین قطعاتی است که سارا چانگ به ما داده است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And that all the refulgent traditional culture, rich and colorful phenomenon ofThe people of 'Han' have an important effect on the Chinese idioms.
[ترجمه گوگل]و اینکه تمام فرهنگ سنتی پرشور، پدیده غنی و رنگارنگ مردم «هان» تأثیر مهمی بر اصطلاحات چینی دارد
[ترجمه ترگمان]و این که همه فرهنگ سنتی سنتی، غنی و رنگارنگ مردم هان، تاثیر مهمی بر اصطلاحات چینی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Our target is only one: Autosecu compose refulgent tomorrow!
[ترجمه گوگل]هدف ما فقط یک است: Autosecu فردا refulgent را بسازد!
[ترجمه ترگمان]هدف ما این است که فردا یکی از آن ها را جمع و جور کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Our mould making engraver has 5 years refulgent history and have great function in the markets of the overseas and the domestic.
[ترجمه گوگل]حکاکی قالب ما دارای 5 سال سابقه درخشان است و عملکرد بسیار خوبی در بازارهای خارج از کشور و داخلی دارد
[ترجمه ترگمان]این engraver making پنج سال سابقه داشته و عملکرد خوبی در بازارهای کشورهای خارجی و داخلی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Forcethecreation of updates, later refulgent, let us work together to have a better tomorrow!
[ترجمه گوگل]اجباراً به‌روزرسانی‌ها را ایجاد می‌کنیم که بعداً به‌روزرسانی می‌شوند، اجازه دهید با هم کار کنیم تا فردای بهتری داشته باشیم!
[ترجمه ترگمان]به روز رسانی های به روز رسانی ها، بعدا refulgent، اجازه دهید با هم کار کنیم تا فردا بهتر باشیم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We have insatiable and perseverant enterprise, grasp opportunities that the era have entrusted and make great effort to create brighter and refulgent tomorrow.
[ترجمه گوگل]ما سرمایه‌گذاری سیری ناپذیر و پایداری داریم، فرصت‌هایی را که دوران به آنها واگذار کرده است، درک می‌کنیم و تلاش زیادی برای ایجاد فردای روشن‌تر و پربارتر انجام می‌دهیم
[ترجمه ترگمان]ما یک شرکت insatiable و perseverant داریم، فرصت هایی را در دست داریم که در آن زمان به آن ها سپرده شده است و تلاش زیادی می کنند تا فردا درخشان تر و بهتر شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We sincerely wish to set up friendly cooperating relationship with your esteemed company create a refulgent future together!
[ترجمه گوگل]ما صمیمانه آرزوی ایجاد رابطه همکاری دوستانه با شرکت محترم شما را داریم تا آینده ای پرانرژی را با هم ایجاد کنیم!
[ترجمه ترگمان]ما از صمیم قلب آرزو داریم که رابطه هم کاری دوستانه با شرکت esteemed ایجاد کنیم و آینده ای درخشان با هم ایجاد کنیم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Our factory sincerely welcomes clients both at home and abroad to visit and coach us, cooperate with us and create refulgent career together.
[ترجمه گوگل]کارخانه ما صمیمانه از مشتریان در داخل و خارج از کشور استقبال می کند تا از ما بازدید و مربیگری کنند، با ما همکاری کنند و با هم حرفه ای درخشان ایجاد کنند
[ترجمه ترگمان]کارخانه ما صادقانه از مشتریان در خانه و خارج از کشور استقبال می کند و ما را ملاقات می کند و ما را همراهی می کند، با ما هم کاری می کند و شغل refulgent را با هم ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. According to the special and excellent culture, actualizing element and dealing with more games, our FIYING will meet a more refulgent day!
[ترجمه گوگل]با توجه به فرهنگ خاص و عالی، عنصر واقعی سازی و پرداختن به بازی های بیشتر، FIYING ما روز پربارتری خواهد داشت!
[ترجمه ترگمان]با توجه به فرهنگ خاص و عالی، actualizing سازی و برخورد با بازی های بیشتر، FIYING ما یک روز more را ملاقات خواهند کرد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is traceable to the ancient Greek and Rome, born and develops in the England, is refulgent in America and alters in France and Germany.
[ترجمه گوگل]در یونان و روم باستان قابل ردیابی است، در انگلستان متولد شده و رشد می کند، در آمریکا پررونق است و در فرانسه و آلمان تغییر می کند
[ترجمه ترگمان]قابل ردیابی به یونان باستان و روم است، متولد شده و در انگلستان رشد و توسعه می یابد، در آمریکا و آلمان تغییر شکل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

درخشان (صفت)
ablaze, bright, shining, luminous, shiny, stellar, phosphorescent, refulgent, beaming, starry, beamy, illustrious, luminescent, luminiferous, lucid, fulgent, glittery, luciferous, lightsome

متشعشع (صفت)
luminous, asteriated, radiate, radiant, radiative, refulgent, relucent

درخشنده (صفت)
radiant, refulgent, golden, resplendent, effulgent, fulgent

نور افشان (صفت)
refulgent, irradiant, luciferous, luculent, relucent

انگلیسی به انگلیسی

• shining, brilliant, bright, radiant

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : refulgence
✅️ صفت ( adjective ) : refulgent
✅️ قید ( adverb ) : _

بپرس