1. the refugees barely exist
پناهندگان به سختی زندگی می کنند.
2. the refugees lived in complete destitution
پناهندگان در فقر و فاقه ی کامل به سر می برند.
3. they settled refugees in villages
پناهندگان را در روستاها اسکان دادند.
4. the exodus of refugees from cuba
خروج پناهندگان از کوبا
5. the ever-swelling number of refugees
شمار روز افزون پناهندگان
6. the increasing flow of refugees into the country
ورود فزاینده ی پناهندگان به کشور
7. the question of afghani refugees
موضوع پناهندگان افغانی
8. voluntary work to help refugees
کار داوطلبانه برای کمک به پناهندگان
9. a benefit concert for kurdish refugees
کنسرت خیریه برای (کمک به) پناهندگان کرد
10. he was sympathetic toward the refugees
او نسبت به پناهندگان دلسوزی داشت.
11. his encouraging words manned the refugees
حرف های تشویق آمیز او به آوارگان قوت قلب داد.
12. the crowds were augmented by refugees from afganistan
پناهندگان افغانی تعداد تظاهر کنندگان را بیشتر کردند.
13. the pitiful condition of the refugees
وضع رقت بار پناهندگان
14. the tradition of extending asylum to refugees
سنت دادن پناه به آوارگان
15. they rationed out food to thousands of refugees
بین هزاران آواره خوراک تقسیم کردند.
16. old clothes may be of use to those refugees
ممکن است لباس های کهنه به درد آن پناهندگان بخورد.
17. the red cross is recruiting volunteers to help the refugees
صلیب سرخ دارد برای کمک به آوارگان داوطلب می گیرد.