refrigerant

/rəˈfrɪdʒərənt//rɪˈfrɪdʒərənt/

معنی: کولر، سردکن، خنک کن، سردکن، تب بر
معانی دیگر: سردساز، سردکننده، گرماکاه، کاهنده ی حرارت، داروی تب کاه، داروی تب بر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: freezing, cooling, or refrigerating.
اسم ( noun )
• : تعریف: a substance used as a cooling agent in a refrigerator.

جمله های نمونه

1. The refrigerant carries the heat to the outside coil where the fan cools it, blowing the heat into the outside air.
[ترجمه گوگل]مبرد گرما را به کویل بیرونی می‌برد، جایی که فن آن را خنک می‌کند و گرما را به هوای بیرون می‌برد
[ترجمه ترگمان]مبرد refrigerant، گرما را به سیم پیچ خارجی منتقل می کند که در آن پنکه، آن را خنک می کند و گرما را به هوای بیرون می فرستد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Pressurizing the refrigerant is what manipulates the system to collect heat from the appropriate area, depending on the season.
[ترجمه گوگل]تحت فشار قرار دادن مبرد چیزی است که سیستم را دستکاری می کند تا بسته به فصل گرما را از ناحیه مناسب جمع آوری کند
[ترجمه ترگمان]با توجه به فصلی که در آن وجود دارد، برای جمع آوری حرارت از ناحیه مناسب، نیاز به این است که سیستم برای جمع آوری حرارت از ناحیه مناسب استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The chemicals are widely used in industry as refrigerants.
[ترجمه گوگل]مواد شیمیایی به طور گسترده در صنعت به عنوان مبرد استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]مواد شیمیایی به طور گسترده در صنعت به عنوان refrigerants استفاده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The tank contains compressor using freon F-12 as refrigerant, and temperature regulator for automatic controlling. It is necessary equipment for aerated water and sparkling sine production industry.
[ترجمه گوگل]مخزن حاوی کمپرسور با استفاده از فریون F-12 به عنوان مبرد و تنظیم کننده دما برای کنترل خودکار است تجهیزات لازم برای صنعت تولید آب گازدار و سینوس گازدار می باشد
[ترجمه ترگمان]مخزن شامل کمپرسور با استفاده از freon F - ۱۲ به عنوان مبرد و تنظیم کننده دما برای کنترل اتوماتیک است این امر تجهیزات لازم برای آب بدون هوا و صنعت تولید موج سینوسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Refrigerant vinosity and specially flavors lead with the sweet peach, litchi and smooth mango. Focused apricot, and caramel with a touch of orange rind and tea on the nose.
[ترجمه گوگل]ویوزیت مبرد و طعم دهنده های ویژه با هلو شیرین، لیچی و انبه صاف منتهی می شود زردآلو متمرکز و کارامل با لمس پوست پرتقال و چای روی بینی
[ترجمه ترگمان]با طعم های refrigerant و flavors خاص، با طعم های شیرین و انبه و انبه همراه می شد زردآلو دارد، و کارامل با یک تماس پوست نارنج و چای روی بینی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The excessive liquid refrigerant recirculate for refrigerating with the aid of liquid return system.
[ترجمه گوگل]مبرد مایع بیش از حد برای خنک کردن با کمک سیستم برگشت مایع در حال گردش است
[ترجمه ترگمان]اضافه کردن مایع اضافی برای refrigerating با کمک سیستم بازگشت مایع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Valve motion is analyzed with different refrigerants in the compressor. It is discovered that density of refrigerant have great influence on the movement of valve.
[ترجمه گوگل]حرکت سوپاپ با مبردهای مختلف در کمپرسور تجزیه و تحلیل می شود کشف شده است که چگالی مبرد تأثیر زیادی بر حرکت شیر ​​دارد
[ترجمه ترگمان]حرکت سوپاپ با فشار متفاوت در کمپرسور بررسی می شود مشاهده شد که چگالی مبرد refrigerant تاثیر زیادی بر حرکت شیر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The energy efficiency mechanism of Polarized Refrigerant Oil Additive(PROA) is analyzed. Some disputes in study about PROA recently are discussed.
[ترجمه گوگل]مکانیسم بهره وری انرژی افزودنی روغن مبرد قطبی شده (PROA) تجزیه و تحلیل می شود برخی از اختلافات در مطالعه در مورد PROA اخیرا مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]مکانیزم بهره وری انرژی of refrigerant Oil (PROA)تحلیل شده است برخی از مناقشات در مورد PROA اخیرا مورد بحث و بررسی قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The excessive liquid refrigerant recirculate for refrigerating with the aid of li. . .
[ترجمه گوگل]مبرد مایع بیش از حد برای خنک کردن با کمک li چرخش می کند
[ترجمه ترگمان]مایع اضافی در مورد مبرد recirculate برای refrigerating با کمک of
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Phase equilibria properties of alternative refrigerant have been researched by using method of molecular dynamic simulation.
[ترجمه گوگل]خواص تعادل فازی مبرد جایگزین با استفاده از روش شبیه‌سازی دینامیکی مولکولی مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]ویژگی های تعادل فاز مبرد alternative با استفاده از روش شبیه سازی دینامیک مولکولی مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Restricted refrigerant flow through the condenser.
[ترجمه گوگل]جریان مبرد محدود از طریق کندانسور
[ترجمه ترگمان]refrigerant در قسمت condenser منتقل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The tank contains compressor using freon F-as refrigerant, and pressure sensor, and temperature regulator for automatic controlling.
[ترجمه گوگل]مخزن حاوی کمپرسور با استفاده از فریون F-به عنوان مبرد و سنسور فشار و تنظیم کننده دما برای کنترل خودکار است
[ترجمه ترگمان]مخزن شامل کمپرسور با استفاده از freon اف - as و تنظیم کننده فشار و تنظیم کننده دما برای کنترل اتوماتیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The cooling methods and refrigerant cycles of liquefying process are recommended in the study of liquefied technique.
[ترجمه گوگل]روش‌های خنک‌سازی و سیکل‌های مبرد فرآیند مایع‌سازی در مطالعه تکنیک مایع‌سازی توصیه می‌شود
[ترجمه ترگمان]روش های خنک سازی و مبرد خالص فرآیند میعان در مطالعه روش مایع توصیه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The refrigerant in a household refrigerator also undergoes a cyclic process.
[ترجمه گوگل]مبرد در یک یخچال خانگی نیز تحت یک فرآیند چرخه ای قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]مبرد در یک یخچال خانگی نیز تحت یک فرآیند حلقوی قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Refrigerant flow maldistribution in multiple flat tubes is important for microchannel heat exchanger, which leads to performance deterioration and capacity degradation.
[ترجمه گوگل]توزیع نادرست جریان مبرد در چندین لوله مسطح برای مبدل حرارتی میکروکانال مهم است که منجر به بدتر شدن عملکرد و کاهش ظرفیت می شود
[ترجمه ترگمان]جریان refrigerant در لوله های صاف چندگانه برای مبدل حرارتی microchannel مهم است که منجر به تخریب عملکرد و تخریب ظرفیت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کولر (اسم)
cooler, refrigerant

سردکن (اسم)
cooler, refrigerant

خنک کن (اسم)
refrigerant

سردکن (صفت)
refrigerant

تب بر (صفت)
refrigerant, febrifuge

تخصصی

[شیمی] ماده سرد کننده

انگلیسی به انگلیسی

• cooling agent, any item or substance that lowers temperature
chilling, cooling, refrigerating, serving to lower temperature; refreshing, invigorating (archaic)

پیشنهاد کاربران

مبر
سردکن
ماده سردکننده
خنک کننده
تب نشان
فرونشاننده تب
ماده سردساز
refrigerant ( فیزیک )
واژه مصوب: مادۀ سردساز
تعریف: ماده‏ای با ویژگی هایی مثل دمای تبخیر کم که از آن در سردسازی استفاده می‏شود|||متـ . سردساز

بپرس