فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: refrains, refraining, refrained
حالات: refrains, refraining, refrained
• : تعریف: to hold oneself back; to not enter into a particular action; desist; forbear (often fol. by from).
• متضاد: enter
• مشابه: abstain, keep, withhold
• متضاد: enter
• مشابه: abstain, keep, withhold
- Please refrain from clapping until all the names of the honorees have been read.
[ترجمه مهدی] خواهشمند است از کف زدن خودداری کنید تا اسامی افتخار آفرینان خوانده شود|
[ترجمه راد] لطفا تا قبل از اعلام تمام اسامی افتخارآفرینان از کف زدن خودداری کنید|
[ترجمه گوگل] خواهشمند است از کف زدن تا خوانده نشدن تمامی اسامی برگزیدگان خودداری فرمایید[ترجمه ترگمان] لطفا دست از کف زدن بردارید تا آن همه اسم of را بخوانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The police knew who the culprits were, but they refrained from taking action against them.
[ترجمه گوگل] پلیس می دانست مقصران چه کسانی هستند، اما از اقدام علیه آنها خودداری کردند
[ترجمه ترگمان] پلیس می دانست که مجرمان چه کسانی هستند، اما از اقدام علیه آن ها خودداری کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] پلیس می دانست که مجرمان چه کسانی هستند، اما از اقدام علیه آن ها خودداری کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• (1) تعریف: a phrase or verse repeated at regular intervals in a poem or song, esp. at the end of each stanza.
• مشابه: burden, chorus
• مشابه: burden, chorus
- The words of the refrain are familiar to most people.
[ترجمه گوگل] کلمات این ترانه برای اکثر مردم آشناست
[ترجمه ترگمان] کلمات of برای بسیاری از مردم آشنا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] کلمات of برای بسیاری از مردم آشنا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: the music accompanying this repeated section, or any repeated melody.