refract

/rɪˈfrækt//rɪˈfrækt/

معنی: بر گرداندن، شکستن، منکسر کردن
معانی دیگر: (نور یا صدا یا گرما) شکستن، بازشکن کردن، انکسار

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: refracts, refracting, refracted
مشتقات: refractive (adj.), refractivity (n.)
• : تعریف: to bend (rays or waves of light, heat, sound, or the like) in passing (them) obliquely from one medium into another which transmits them at a different speed.

- The rays of light are refracted by the prism.
[ترجمه محمد توبچی زادگان] پرتوهای نور توسط منشور شکسته می شوند
|
[ترجمه گوگل] پرتوهای نور توسط منشور شکسته می شوند
[ترجمه ترگمان] پرتوه ای نور در منشور مغلوب شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The glass prism refracted the white light into the colours of the rainbow.
[ترجمه گوگل]منشور شیشه ای نور سفید را به رنگ های رنگین کمان شکست
[ترجمه ترگمان]منشور شیشه ای نور سفید را در رنگ های رنگین کمان بازتاب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Light is refracted when it is passed through a prism.
[ترجمه الناز] وقتی نور از منشور عبور میکند منکسر می شود
|
[ترجمه گوگل]نور هنگامی که از یک منشور عبور می کند، شکست می خورد
[ترجمه ترگمان]نور زمانی شکسته می شود که از یک منشور عبور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Light is refracted when passed through a prism.
[ترجمه گوگل]نور وقتی از منشور عبور می کند شکسته می شود
[ترجمه ترگمان]نور هنگام عبور از یک منشور مرئی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Metal refracts it while organic material absorbs it.
[ترجمه گوگل]فلز آن را شکست می دهد در حالی که مواد آلی آن را جذب می کنند
[ترجمه ترگمان]فلز در حالی که مواد آلی آن را جذب می کنند، آن را جذب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Refracted through the windows of the police car they shattered into blazing jewels set in the gloom of twilight.
[ترجمه گوگل]با شکستن شیشه‌های ماشین پلیس، آنها به جواهراتی فروزان در تاریکی گرگ و میش شکستند
[ترجمه ترگمان]از پنجره های اتومبیل پلیس که در تاریکی غروب به صورت جواهرات آتشین در آمده بودند، عبور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Light is refracted through each column.
[ترجمه گوگل]نور از طریق هر ستون شکسته می شود
[ترجمه ترگمان]نور در هر ستون بازتاب داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Precision-cut, liberated from the leadline, the mosaic edges refract the light in scintillating, unpredictable ways.
[ترجمه گوگل]لبه های موزاییکی با برش دقیق، آزاد شده از خط سرب، نور را به روش های سوزاننده و غیرقابل پیش بینی شکست می دهند
[ترجمه ترگمان]لبه های موزاییک شده با دقت، آزاد شده از the، لبه موزاییک نور را به روش های منطقی و غیرقابل پیش بینی شکسته می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. More light is refracted below the surface, and algae, especially diatoms. rapidly become plentiful.
[ترجمه گوگل]نور بیشتری در زیر سطح، و جلبک ها، به ویژه دیاتوم ها شکسته می شود به سرعت فراوان می شوند
[ترجمه ترگمان]نور بیشتر در زیر سطح آن دیده می شود، و جلبک ها، به خصوص diatoms به سرعت فراوان می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Like light, seismic waves can reflect and refract off a surface.
[ترجمه گوگل]امواج لرزه ای مانند نور می توانند از یک سطح منعکس و منکس شوند
[ترجمه ترگمان]مانند نور، امواج ارتعاشی می تواند بازتاب و شکسته شدن یک سطح را بازتاب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Super shining reflection particles can refract light, and make lips shining with excellent effect.
[ترجمه گوگل]ذرات انعکاسی فوق العاده درخشان می توانند نور را شکسته و لب ها را با جلوه ای عالی درخشان کنند
[ترجمه ترگمان]این ذرات انعکاس نور می توانند نور را شکسته و لبه ای خود را با تاثیر بسیار عالی درخشان کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Round Brilliant diamond has the highest ability to refract and light.
[ترجمه گوگل]الماس گرد برلیانت دارای بالاترین قابلیت شکست و نور می باشد
[ترجمه ترگمان]یک الماس فوق العاده درخشان بیش ترین توانایی را دارد که نور و نور را شکسته و شکسته کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Explain why different colours refract by differing amounts in the prism.
[ترجمه گوگل]توضیح دهید که چرا رنگ های مختلف با مقادیر متفاوت در منشور شکست می خورند
[ترجمه ترگمان]توضیح دهید که چرا رنگ های مختلف با مقادیر متفاوت در منشور شکسته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. As we age the lenses of the eyes thicken, and thus refract light dif-ferently.
[ترجمه گوگل]با افزایش سن، عدسی های چشم ضخیم می شوند و بنابراین نور را به طور متفاوتی می شکنند
[ترجمه ترگمان]در حالی که ما در سنین پایین لنزهای چشم را ضخیم می کنیم، و در نتیجه مشکلات نور را از بین می بریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We drove through undulating farmland and it was as if the light were refracted through amethyst.
[ترجمه گوگل]ما از میان زمین‌های کشاورزی مواج عبور کردیم و انگار نور از طریق آمتیست شکسته شد
[ترجمه ترگمان]از میان کشتزارها عبور کردیم و مثل این بود که نور از یاقوت ارغوانی عبور کرده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بر گرداندن (فعل)
evoke, upset, turn, avert, regurgitate, refract, return, replicate, reverse, rebut, blench, reflect, distort, convert, vomit, translate, evert, repay

شکستن (فعل)
fracture, chop, break, disobey, deflect, refract, shatter, stave, violate, cleave, fraction, nick, knap, pip, smite, crackle, infract

منکسر کردن (فعل)
deflect, refract, zigzag

تخصصی

[ریاضیات] تجزیه کردن، شکستن

انگلیسی به انگلیسی

• cause energy or light waves to bend as they pass from one medium into a second medium in which the energy travels at a different speed
when something refracts a ray of light or a sound wave or when it refracts, the path it follows bends at a particular point, for example where it enters water or glass.

پیشنهاد کاربران

منکسر کردن، بر گرداندن، شکستن، انکسار، علوم مهندسی: شکسته شدن نور
شکست مسیر نور
در اینه یا. . .
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : reftract
اسم ( noun ) : refraction / refractor
صفت ( adjective ) : refractive / refractory
قید ( adverb ) : _
دچار شکست شدن ( نور - صوت - موج و. . . )
تجزیه کردن ( مثلا نور )
فکر میکنم چیزی که انعکسات رو نشون میده، به این کار میگن refract
بازم مطمئن نیستم
تحریف ( علوم سیاسی و اجتماعی )

بپرس