1. reforms that are aimed at rejuvenating the economy of the country
اصلاحاتی که هدفشان بازتوانمندی اقتصاد کشور است
2. agrarian reforms
اصلاحات ارضی
3. his reforms energized the company
اصلاحات او شرکت را توانمند کرد.
4. his reforms revived the country's economy
اصلاحات او به اقتصاد کشور رونق دوباره داد.
5. institutional reforms
اصلاحات سازمانی
6. land reforms
اصلاحات ارضی
7. land reforms were long overdue
در اصلاحات ارضی بسیار تعلل شده بود.
8. parliamentary reforms
اصلاحات پارلمانی
9. rural reforms
اصلاحات زراعی
10. state-wide reforms
اصلاحات در سرتاسر ایالت
11. sweeping economic reforms
اصلاحات همه جانبه ی اقتصادی
12. the economic reforms which were initiated by the government
اصلاحات اقتصادی که توسط دولت آغاز شده بود
13. the extensive reforms undertaken by the government
اصلاحات دامنه داری که توسط دولت انجام شده است
14. newspapers screamed for reforms
روزنامه ها سخت خواستار اصلاحات بودند.
15. the new mayor's reforms have changed the face of the city
اصلاحات شهردار جدید سیمای شهر را عوض کرده است.
16. a harmonic call for reforms
درخواست همنوا برای اصلاحات
17. his group spearheaded financial reforms
گروه او پیشتاز اصلاحات مالی بود.
18. they agitated for prison reforms
آنها در راه اصلاحات زندان تلاش می کردند.
19. the country's desperate need for reforms
نیاز مبرم کشور به اصلاحات
20. the people were vociferous for reforms
مردم با صدای بلند خواهان اصلاحات بودند.
21. the government is going to implement reforms
دولت اصلاحات را پیگیری خواهد کرد.
22. the party's platform also includes econmic reforms
برنامه ی حزب شامل اصلاحات اقتصادی نیز می شود.
23. this bill became the seed of reforms
این لایحه سرچشمه ی اصلاحات شد.
24. he outlined the program for his proposed reforms
او برنامه ی اصلاحات پیشنهادی خود را خلاصه کرد.
25. his election paved the way for land reforms
انتخاب شدن او اصلاحات ارضی را تسهیل کرد.
26. the man who instituted the country's financial reforms
مردی که بانی اصلاحات مالی کشور شد.
27. we must clear the way for deeper reforms
بایستی راه را برای اصلاحات عمیق تر باز کنیم.
28. because of their vested interests they are against reforms
به خاطر منافع شخصی با اصلاحات مخالفند.
29. he ignored newspaper criticisms and continued with the reforms
او انتقادات روزنامه ها را نادیده انگاشت و به اصلاحات ادامه داد.
30. his novels were instrumental in bringing about prison reforms
رمان های او در ایجاد اصلاح در زندان ها کارساز بود.