reforming


قانون ـ فقه : اصلاح شیمى : تبدیل

جمله های نمونه

1. the job of reforming the government
کار اصلاح دولت

2. one of the proponents of reforming the election laws
یکی از هواداران اصلاح قانون انتخابات

3. an institution that is dedicated to reforming criminals
موسسه ای که وقف اصلاح تبهکاران شده است

تخصصی

[شیمی] تبدیل
[نساجی] تبدیل - تغییر فرم
[پلیمر] تشکیل مجدد

پیشنهاد کاربران

🟡 واژه ی برنهاده: بازدیسی ⚫
به خط لاتین: Bāzdisi
⚫ این واژه از �باز� به معنای ( re ) و �دیس� به معنای ( form ) برپا شده است.
روی هم رفته معنای �درست کردن چیزی که فاسد یا آکمند و معیوب است� می دهد.
...
[مشاهده متن کامل]

🟡 واژه ی رایج: اصلاح ❌
آک و عیب واژه ی رایج: �اصلاح� اسم مصدر از ریشه ی �ص ل ح� به معنای نیک کردن است که با معنی واژه ی reforming ارتباط ندارد؛ ناهمپوشی با واژه ی بیگانه، کم توانی در اشتقاق و کاهش کاربرد نیز از آک های این واژه می باشند.
⚫ این واژه با برگیری از پیشنهاد پارسی انجمن، فرهنگستان زبان و ادب پارسی و پروفسور ملایری بدست انجمن بازدیسان پارسی برابرنهاد شده است و ساخته براساس الگوهای واژه سازی همپوش پارسی با زبان انگلیسی می باشد.
🟡 این واژه پیشانه در ترجمه ی پَرسون ( Precise ) نوشتارهای دانشیک انگلیسی به پارسی بکار رفته است. ازین رو پشتوانه ای ارزشمند و استوار دارد.
⚫ انجمن بازدیسان پارسی برای سایِن ها ( nuances ) ارزش قائل است.
🟡 جداشدگان واژه ی بازدیسیدن ( برای برابری با همتای انگلیسی )
To reform: Bāzdisidan
Reformer: Bāzdisgar
Reformed: Bāzdiside
Reformative: Bāzdisā
Reformatory: Bāzdisih
Reforming: Bāzdisi
Reformation: Bāzdisesh
Reformational: Bāzdiseshāl
Reformable: Bāzdisshavā
Reformability: Bāzdisshavāyi
Reformism: Bāzdisgerāyi
Reformist: Bāzdiagerā

reforming
☑️ بازدیسیش
مشتقات دیگر
To reform: بازدیسیدن
Reformer: بازدیسگر
Reformed: بازدیسیده
Reformative: بازدیسا
Reformatory: بازدیسیْه
Reforming: بازدیسی
Reformation: بازدیسش
Reformational: بازدیسشال
...
[مشاهده متن کامل]

Reformable: بازدیس شوا
Reformability: بازدیس شوایی
Reformism: بازدیس گرایی
Reformist: بازدیس گرا
ماستمالی نکنیم 🖐🏼

🇮🇷 همتای پارسی: بازدیسی 🇮🇷
بازدیسی
( Bāzdisi )
از �باز� ( re ) و �دیس� ( form )
• برای واژه های دقیق انگلیسی، نمیشه واژه های مردم پسند و آشنای پرابهام بکار برد؛ واژه ی �اصلاح� اسم مصدر به معنی نیک کردن است و برای همتایی با reforming بسیار بی ربطه و پَرسون ( precise ) نیست.
...
[مشاهده متن کامل]

این شلختگی و نابسامانی دستاورد کوشش های عربزده های دوران قاجار است؛ اون احمق های نادون هر واژه ی انگلیسی که می دیدند بجای جستجو در پارسی، یکراست اون رو از فرهنگ های عربی - انگلیسی می گرفتند؛ غافل از اینکه زبان خودمون بسیار سازگار و همپوش بر انگلیسی ست و مثل آب خوردن از پس همتاسازی بر میاد.
• ازین رو برای فهم درست بگرت های ( concepts ) انگلیسی که بی ابهام هستند، باید از برابرنهاد های دقیق پارسی انجمن، بازدیسان پارسی و فرهنگستان زبان و ادب بهره برد؛ تا با بگرت دیگه ای جابجا شناخته نشن.
• این واژه هم وزن و همپوش بر همتای انگلیسی خود است و در دانش و فن کاربرد فراوان داره.
واژه ی �بازدیسی� و جداشدگانِ اون، در نوشتارهای دانشیک و فنی بارها بکار رفتند.
• سایِن ها ( nuances ) رو باهم جابجا نشناسیم.

reforming ( شیمی )
واژه مصوب: تبدیل 4
تعریف: فرایندی که در آن نفت به فراورده‏های فرّارتر که عدد اکتان بالاتری دارند تغییر یابد
اصلاح کننده

بپرس