1. Verne Johnson, another leader of the Minnesota reform movement, puts it well: I am not for laissez-faire.
[ترجمه گوگل]ورن جانسون، یکی دیگر از رهبران جنبش اصلاحات مینه سوتا، آن را به خوبی بیان می کند: من طرفدار آزادسازی نیستم
[ترجمه ترگمان]\"لاورن جانسون، یکی دیگر از رهبران جنبش اصلاحات مینه سوتا، این مساله را به خوبی مطرح می کند: من\" آزادی عمل \" نیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]\"لاورن جانسون، یکی دیگر از رهبران جنبش اصلاحات مینه سوتا، این مساله را به خوبی مطرح می کند: من\" آزادی عمل \" نیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. This is not the end of the reform movement, because it depends on society.
[ترجمه گوگل]این پایان جریان اصلاحات نیست، زیرا به جامعه بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]این پایان جنبش اصلاحات نیست، زیرا به جامعه بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این پایان جنبش اصلاحات نیست، زیرا به جامعه بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. My heart belongs to the reform movement.
[ترجمه گوگل]قلب من متعلق به جریان اصلاحات است
[ترجمه ترگمان]قلبم به جنبش اصلاحات تعلق دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قلبم به جنبش اصلاحات تعلق دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Religion reform Movement initiated by wahab sheikh is called the forerunner of Modern Islamic Renaissance movement.
[ترجمه گوگل]نهضت اصلاح دینی که توسط شیخ وهاب آغاز شد، پیشرو جنبش نوزایی اسلامی نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]جنبش اصلاح دین با وهاب شیخ، آغاز جنبش مدرن اسلامی خوانده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جنبش اصلاح دین با وهاب شیخ، آغاز جنبش مدرن اسلامی خوانده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The reform movement needed a new outlet.
[ترجمه گوگل]جنبش اصلاحات نیاز به یک خروجی جدید داشت
[ترجمه ترگمان]جنبش اصلاحات به یک خروجی جدید نیاز داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جنبش اصلاحات به یک خروجی جدید نیاز داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. But the reform movement of the 1850s could only support one major effort, and that proved to be the abolition of slavery, a movement in which women played a key role.
[ترجمه گوگل]اما جنبش اصلاحی دهه 1850 تنها میتوانست از یک تلاش عمده پشتیبانی کند و آن الغای بردهداری بود، جنبشی که زنان در آن نقش کلیدی داشتند
[ترجمه ترگمان]اما جنبش اصلاح در دهه ۱۸۵۰ فقط می تواند از یک تلاش عمده حمایت کند، و ثابت شد که لغو برده داری، جنبشی که در آن زنان نقش کلیدی ایفا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما جنبش اصلاح در دهه ۱۸۵۰ فقط می تواند از یک تلاش عمده حمایت کند، و ثابت شد که لغو برده داری، جنبشی که در آن زنان نقش کلیدی ایفا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The Hundred Days reform movement, like Peking University, also marks its 110th anniversary this year.
[ترجمه گوگل]جنبش اصلاحی صد روز، مانند دانشگاه پکن، امسال صد و دهمین سالگرد خود را جشن می گیرد
[ترجمه ترگمان]جنبش اصلاح صد روزه، مانند دانشگاه پکینگ، امسال نیز سالگرد ۱۱۰th را برگزار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جنبش اصلاح صد روزه، مانند دانشگاه پکینگ، امسال نیز سالگرد ۱۱۰th را برگزار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Iran's reform movement has been brutally su re ed in recent years.
[ترجمه گوگل]جنبش اصلاحات ایران در سالهای اخیر به طرز وحشیانهای مورد حمایت قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]جنبش اصلاح ایران در سال های اخیر به شکلی بی رحمانه مورد استفاده قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جنبش اصلاح ایران در سال های اخیر به شکلی بی رحمانه مورد استفاده قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. In this regard, public journalism as a reform movement is conservative.
[ترجمه گوگل]در این راستا، روزنامهنگاری عمومی به عنوان یک جریان اصلاحی محافظهکار است
[ترجمه ترگمان]در این زمینه، روزنامه نگاری عمومی به عنوان یک جنبش اصلاح، محافظه کار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در این زمینه، روزنامه نگاری عمومی به عنوان یک جنبش اصلاح، محافظه کار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Elsewhere the municipal reform movement followed a similar pattern.
[ترجمه گوگل]در جاهای دیگر جنبش اصلاحات شهرداری از الگوی مشابهی پیروی کرد
[ترجمه ترگمان]در جاه ای دیگر، جنبش اصلاحات شهری الگوی مشابهی را دنبال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در جاه ای دیگر، جنبش اصلاحات شهری الگوی مشابهی را دنبال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. She was one of the leading spirits of the reform movement.
[ترجمه گوگل]او یکی از ارواح پیشرو جنبش اصلاحات بود
[ترجمه ترگمان]او یکی از روحیه پیشرو جنبش اصلاحات بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او یکی از روحیه پیشرو جنبش اصلاحات بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He was one of the leading spirits of the reform movement.
[ترجمه گوگل]او یکی از ارواح پیشرو جریان اصلاحات بود
[ترجمه ترگمان]او یکی از روحیه پیشرو جنبش اصلاحات بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او یکی از روحیه پیشرو جنبش اصلاحات بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Ste Barbe's episcopal acta confirm his sympathy for the ethos of the Yorkshire monastic reform movement.
[ترجمه گوگل]آکتای اسقفی Ste Barbe همدردی او را با اخلاق جنبش اصلاحات رهبانی یورکشایر تأیید می کند
[ترجمه ترگمان]رئیس کلیسای سنت s، همدردی خود را با جنبش اصلاح رهبانیت Yorkshire تایید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رئیس کلیسای سنت s، همدردی خود را با جنبش اصلاح رهبانیت Yorkshire تایید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. These are not the buzzwords of the legislated-excellence school reform movement.
[ترجمه گوگل]اینها شعارهای جنبش اصلاحی مدرسه تعالی قانونمند نیستند
[ترجمه ترگمان]اینها the جنبش اصلاح و اصلاحات مدارس عالی نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اینها the جنبش اصلاح و اصلاحات مدارس عالی نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید