refloat

/ˌriːˈfloʊt//ˌriːˈfləʊt/

دوبار به آب انداختن

بررسی کلمه

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
• : تعریف: combined form of float.

جمله های نمونه

1. They plan to refloat the ship now aground on the island of Stroma.
[ترجمه گوگل]آنها قصد دارند کشتی را که اکنون در جزیره استروما غرق شده است دوباره شناور کنند
[ترجمه ترگمان]نقشه آن ها این است که کشتی را اکنون در جزیره of به گل انداخته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A salvage team failed to refloat the vessel.
[ترجمه گوگل]یک تیم نجات نتوانست کشتی را دوباره شناور کند
[ترجمه ترگمان]یک تیم نجات نتوانست کشتی را تخلیه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They tried every possible means to refloat the grounded ship.
[ترجمه گوگل]آنها از هر وسیله ممکن برای شناور کردن کشتی زمینگیر شده استفاده کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها تمام وسایل ممکن برای عبور از کشتی grounded را امتحان کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I expect to refloat when tide rises.
[ترجمه گوگل]انتظار دارم وقتی جزر و مد بالا می رود دوباره شناور شوم
[ترجمه ترگمان]انتظار دارم وقتی مد بالا بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Can you jettison cargo aft to refloat?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید محموله را از عقب پرتاب کنید تا دوباره شناور شوید؟
[ترجمه ترگمان]آیا می توانید محموله کشتی را از قایق بیرون بیاورید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I expect to refloat at 0900 hours local time.
[ترجمه گوگل]انتظار دارم در ساعت 09:00 به وقت محلی دوباره شناور شوم
[ترجمه ترگمان]من انتظار دارم که در ساعت ۰۹۰۰ ساعت به وقت محلی حرکت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. MV Red Rose will jettison cargo to refloat.
[ترجمه گوگل]ام وی رد رز محموله را برای شناور کردن مجدد رها می کند
[ترجمه ترگمان]MV سرخ کالا را به refloat منتقل خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I expect to refloat when draft decreases.
[ترجمه گوگل]من انتظار دارم زمانی که پیش نویس کاهش می یابد دوباره شناور شود
[ترجمه ترگمان]من انتظار دارم زمانی که پیش نویس کاهش پیدا کند، استعفا دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. When do you expect to refloat?
[ترجمه گوگل]چه زمانی انتظار دارید دوباره شناور شوید؟
[ترجمه ترگمان]از کی تا حالا از \"refloat\" خوشت میاد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I expect to refloat when weather improves.
[ترجمه گوگل]من انتظار دارم وقتی آب و هوا بهتر شد دوباره شناور شوم
[ترجمه ترگمان]من انتظار دارم که هوا بهبود پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Can you jettison cargo forward to refloat?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید محموله را به جلو پرتاب کنید تا دوباره شناور شود؟
[ترجمه ترگمان]میتونی محموله رو به سمت \"refloat\" پرتاب کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A salvage team had battled for five days to refloat the ship.
[ترجمه گوگل]یک تیم نجات به مدت پنج روز برای شناور کردن کشتی جنگیده بود
[ترجمه ترگمان]یک تیم نجات پنج روز به جنگ رفته بود تا کشتی را ترک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Another yacht which went aground near the approaches to the River Crouch managed to refloat before help arrived.
[ترجمه گوگل]قایق تفریحی دیگری که در نزدیکی مسیرهای رودخانه کراچ به گل نشسته بود، قبل از رسیدن کمک توانست شناور شود
[ترجمه ترگمان]یک قایق تفریحی دیگر که نزدیک نزدیک شدن رودخانه کراوچ به گل نشسته بود قبل از رسیدن کمک به refloat رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Lifeboats also stood by the yacht Giaconda as it waited to refloat after going aground near the entrance to the River Colne.
[ترجمه گوگل]قایق‌های نجات نیز در کنار قایق تفریحی جاکوندا ایستاده بودند که پس از غرق شدن در نزدیکی ورودی رودخانه کولن منتظر شناور شدن بود
[ترجمه ترگمان]lifeboats نیز کنار قایق بادبانی yacht ایستاده بود و پس از نشستن در نزدیکی مدخل رودخانه Colne به گل نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The car maker, which earlier this year lost its title as the world's biggest car maker to Toyota,[sentence dictionary] is planning to refloat in the second half of next year.
[ترجمه گوگل]این خودروساز که در اوایل سال جاری عنوان خود را به عنوان بزرگترین خودروساز جهان به تویوتا از دست داد، [فرهنگ جملات] قصد دارد در نیمه دوم سال آینده دوباره شناور شود
[ترجمه ترگمان]این خودرو که در اوایل امسال عنوان خود را به عنوان بزرگ ترین سازنده خودرو جهان از دست داد، در نیمه دوم سال آینده در حال برنامه ریزی برای refloat است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• cause to be afloat again, float again
if you refloat a ship, you bring it up from the bottom of the sea where it sank.
to refloat an economy or the financial situation of an organization means to make it better again after a period of great difficulty.

پیشنهاد کاربران

بپرس