reflexed


برگشته

جمله های نمونه

1. reflexed petals
گلبرگ های خمیده

2. The water in a group of Lakes reflexed the sunlight, looking like shattered glass on the ground.
[ترجمه گوگل]آب در گروهی از دریاچه ها نور خورشید را منعکس می کرد و مانند شیشه های شکسته روی زمین به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]آب در یک گروه از دریاچه، نور خورشید را زیر و رو کرده و مانند شیشه های خرد شده روی زمین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Leaves generally more than 2; perianth segments not reflexed .
[ترجمه گوگل]برگ به طور کلی بیش از 2; بخش های اطراف انعکاس ندارند
[ترجمه ترگمان]برگ ها به طور کلی بیشتر از ۲ هستند؛ بخش های perianth reflexed نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sori borne along the longitudinal veins and the reflexed edges of the ultimate segments of pinnules.
[ترجمه گوگل]سوری در امتداد رگه‌های طولی و لبه‌های بازتاب‌شده بخش‌های نهایی پینول‌ها ایجاد می‌شود
[ترجمه ترگمان]Sori در طول رگ های طولی و لبه های reflexed بخش های نهایی pinnules منتقل شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Colour passes too much miscellaneous, change alimental nature colour and lustre easily when the light is reflexed and make handlers produces illusion when cook food.
[ترجمه گوگل]رنگ بسیار متفرقه می گذرد، رنگ طبیعت غذایی را تغییر می دهد و درخشندگی را به راحتی در هنگام انعکاس نور تغییر می دهد و باعث ایجاد توهم در هنگام طبخ غذا می شود
[ترجمه ترگمان]رنگ بسیار متنوع است، تغییر رنگ طبیعت را تغییر می دهد و به راحتی در زمانی که نور ضعیف است تغییر می کند و باعث می شود که مربی در هنگام پخت غذا توهم را تولید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Fruiting pedicels slender or thickened and nearly as wide as fruit, erect, ascending, divaricate, or reflexed.
[ترجمه گوگل]ساقه های میوه دار باریک یا ضخیم و تقریباً به اندازه میوه، ایستاده، صعودی، دوگانه یا بازتابنده هستند
[ترجمه ترگمان]fruiting باریک و باریک و باریک و تقریبا به اندازه میوه، راست و راست، ascending، divaricate و reflexed
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Corolla sympetalous, tube gradually dilated, usually 6-keeled in middle portion, then constricted abruptly to a neck and expanded to a clavate tip, lobes reflexed.
[ترجمه گوگل]کرولا سمپتالوز، لوله به تدریج گشاد می شود، معمولاً در قسمت میانی 6 کیل می شود، سپس به طور ناگهانی به گردن منقبض می شود و تا نوک ترقوه منبسط می شود، لوب ها منعکس می شوند
[ترجمه ترگمان]Corolla sympetalous، لوله به تدریج گشاد شده و معمولا ۶ - بار در بخش میانی قرار گرفت، سپس به طور ناگهانی به گردن فشرده شد و به نوک تیزی، lobes reflexed گسترش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the third level there are the contemporary buildings on which is reflexed the black color of the mud and smoke.
[ترجمه گوگل]در طبقه سوم، ساختمان‌های معاصر قرار دارند که رنگ سیاه گل و دود بر روی آن‌ها منعکس شده است
[ترجمه ترگمان]در طبقه سوم ساختمان های معاصر وجود دارند که به رنگ سیاه گل و لای تبدیل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The light is shot go up at the object, one partial light can be reflexed .
[ترجمه گوگل]نور به سمت شیء بالا می رود، یک نور جزئی می تواند منعکس شود
[ترجمه ترگمان]نور به سمت هدف شلیک می شود، یک نور جزئی می تواند reflexed باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. According to research, a clean pane, but will 60, the ultraviolet ray of 65 % is reflexed and absorb.
[ترجمه گوگل]طبق تحقیقات، یک شیشه تمیز، اما 60، اشعه ماوراء بنفش 65 درصد منعکس شده و جذب می شود
[ترجمه ترگمان]براساس تحقیقات، یک قاب تمیز، اما ۶۰ ساله، اشعه ماورا بنفش ۶۵ درصد reflexed و جذب خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس