reflex action


عمل غیر ارادی، حرکت غیرارادی، پس کنش

جمله های نمونه

1. I'm sorry I punched him, it was a reflex action/response.
[ترجمه گوگل]متاسفم که به او مشت زدم، این یک عمل/پاسخ بازتابی بود
[ترجمه ترگمان]متاسفم که مشت زدم، عکس العمل یک عکس العمل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Almost as a reflex action, I grab my pen as the phone rings.
[ترجمه گوگل]تقریباً به عنوان یک عمل بازتابی، وقتی تلفن زنگ می‌خورد، قلمم را می‌گیرم
[ترجمه ترگمان]تقریبا به عنوان یک حرکت ارادی، خودکار را به عنوان حلقه تلفن برداشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You develop a reflex action of reaching for the bowl.
[ترجمه گوگل]شما یک عمل بازتابی از رسیدن به کاسه ایجاد می کنید
[ترجمه ترگمان]شما یک اقدام واکنشی برای رسیدن به کاسه ایجاد می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. By reflex action - a mechanism of the nervous system - the threatened hand is instantly withdrawn and the threatened eye closed.
[ترجمه گوگل]با عمل رفلکس - مکانیزم سیستم عصبی - دست تهدید شده فوراً عقب کشیده می شود و چشم تهدید بسته می شود
[ترجمه ترگمان]واکنش غیر ارادی - مکانیزم سیستم عصبی - دست تهدید شده بلافاصله پس گرفته می شود و چشم تهدید بسته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The reflex action at this point is to descend into cynicism.
[ترجمه گوگل]عمل انعکاسی در این مرحله نزول به بدبینی است
[ترجمه ترگمان]واکنش غیر ارادی در این نقطه به بدبینی تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His reflex action was to bend and swing round violently, and I was thrown to the ground.
[ترجمه گوگل]عمل رفلکس او خم شدن و چرخش شدید بود و من روی زمین پرتاب شدم
[ترجمه ترگمان]واکنش او این بود که خم شود و به شدت تکان بخورد و من به زمین پرت شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The fundamental processes of an animal's behaviour include reflex action, orientation, and learning.
[ترجمه گوگل]فرآیندهای اساسی رفتار یک حیوان شامل عمل بازتابی، جهت گیری و یادگیری است
[ترجمه ترگمان]فرآیندهای بنیادی رفتار یک حیوان شامل عمل واکنشی، جهت گیری و یادگیری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In a smooth, reflex action honed by years of practice, I say no.
[ترجمه گوگل]در یک عمل آرام و بازتابی که با سالها تمرین بهبود یافته است، من می گویم نه
[ترجمه ترگمان]در یک عمل ملایم، واکنش نشان داده شده توسط سال ها تمرین، من می گویم نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It had been a kind of reflex action.
[ترجمه گوگل]این یک نوع عمل بازتابی بود
[ترجمه ترگمان]این یک جور عکس العمل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Language is normally a reflex action.
[ترجمه گوگل]زبان معمولاً یک عمل بازتابی است
[ترجمه ترگمان]زبان به طور معمول یک اقدام واکنشی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His hand went to his gun in a reflex action.
[ترجمه گوگل]دستش در اقدامی رفلکس به سمت تفنگش رفت
[ترجمه ترگمان]دستش به سمت تفنگش رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Likes with the love, also is the reflex action.
[ترجمه گوگل]مانند عشق، همچنین عمل بازتابی است
[ترجمه ترگمان]دوست داشتن با عشق هم واکنش غیر ارادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is a simple reflex action.
[ترجمه گوگل]این یک عمل رفلکس ساده است
[ترجمه ترگمان]این یک اقدام واکنش ساده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We then moved close and fired from the hip and shoulder in reflex action shooting.
[ترجمه گوگل]سپس نزدیک حرکت کردیم و از باسن و شانه در تیراندازی اکشن رفلکس شلیک کردیم
[ترجمه ترگمان]سپس به سمت راست حرکت کردیم و از شانه و شانه به سمت تیراندازی واکنش نشان دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس