reflation


(اقتصاد) تورم عمدی، بازآوری تورم

جمله های نمونه

1. Ministers are again talking about reflation and price controls.
[ترجمه گوگل]وزرا دوباره در مورد تورم و کنترل قیمت صحبت می کنند
[ترجمه ترگمان]وزرا دوباره درباره reflation و کنترل های قیمت صحبت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They had a fiscal reflation for about two out of the six years of the 1990s and it was beginning to work.
[ترجمه گوگل]آنها حدود دو سال از شش سال دهه 1990 یک تورم مالی داشتند و شروع به کار کرد
[ترجمه ترگمان]آن ها در حدود دوتا از شش سال دهه ۱۹۹۰ یک reflation مالی داشتند و شروع به کار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But it could achieve the same reflation, without the political risks of unilateral intervention, in other ways.
[ترجمه گوگل]اما می‌تواند بدون خطرات سیاسی مداخله یک‌جانبه، به روش‌های دیگر به همان بازگشت دست یابد
[ترجمه ترگمان]اما می تواند به همان reflation، بدون ریسک سیاسی مداخله یک جانبه، به روش های دیگر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Regarding the link between IPO's and asset reflation to the example of NTT shows a large proportion of retail investor participation in the offer.
[ترجمه گوگل]با توجه به ارتباط بین IPO و رابطه دارایی با مثال NTT، سهم بزرگی از مشارکت سرمایه گذاران خرد در این پیشنهاد را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]با توجه به ارتباط بین IPO ها و reflation دارایی به نمونه of، سهم بزرگی از مشارکت سرمایه گذار خرده فروشی در این پیشنهاد را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Both the quick - algorithm of radio wave reflation are presented in the paper.
[ترجمه گوگل]هر دو الگوریتم سریع انعکاس امواج رادیویی در مقاله ارائه شده‌اند
[ترجمه ترگمان]هر دو الگوریتم سریع امواج رادیویی در این مقاله ارائه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In an environment where reflation of asset values, and growth in profits, may slow, we are investing more selectively.
[ترجمه گوگل]در محیطی که افزایش ارزش دارایی‌ها و رشد سود ممکن است کند شود، ما انتخابی‌تر سرمایه‌گذاری می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]در محیطی که reflation ارزش های دارایی و رشد سود ممکن است کند باشد، ما به طور انتخابی بیشتر سرمایه گذاری می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Longer-term, these flows will jump-start asset reflation, which will be extended by the greater productivity of assets under private-sector than public-sector management.
[ترجمه گوگل]در درازمدت، این جریان‌ها باعث شروع جهش دارایی‌ها می‌شود، که با بهره‌وری بیشتر دارایی‌ها در بخش خصوصی نسبت به مدیریت بخش دولتی گسترش می‌یابد
[ترجمه ترگمان]این جریان های بزرگ تر، reflation سرمایه شروع به جهش خواهند کرد، که با بهره وری بیشتر دارایی ها تحت بخش خصوصی نسبت به مدیریت بخش دولتی توسعه داده خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But their goal of reflation happened anyway.
[ترجمه گوگل]اما هدف آنها از بازگشت به هر حال اتفاق افتاد
[ترجمه ترگمان]اما به هر حال هدف their این بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Alas, reflation is not so simple.
[ترجمه گوگل]افسوس که تعدیل به این سادگی نیست
[ترجمه ترگمان]افسوس که این قدر ساده نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. No fewer than 364 economists signed a statement calling for a change of policy and traditional reflation.
[ترجمه گوگل]کمتر از 364 اقتصاددان بیانیه ای را امضا کردند که خواستار تغییر سیاست و اصلاح سنتی شدند
[ترجمه ترگمان]کم تر از ۳۶۴ نفر از اقتصاددانان بیانیه ای را امضا کردند که خواستار تغییر سیاست و reflation سنتی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But they differed over the emphasis they accorded to incomes policies, reflation, or tougher measures against the trade unions.
[ترجمه گوگل]اما آنها بر سر تاکیدی که بر سیاست های درآمدی، کاهش قیمت، یا اقدامات سخت گیرانه تر علیه اتحادیه های کارگری داشتند، اختلاف نظر داشتند
[ترجمه ترگمان]اما آن ها در مورد تاکید آن ها با سیاست های درآمدها، reflation، یا اقدامات سخت تر در برابر اتحادیه های تجاری اختلاف نظر داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The post-war period until the late 1970s witnessed governments playing a positive role in stimulating demand through reflation of the economy.
[ترجمه گوگل]دوره پس از جنگ تا اواخر دهه 1970 شاهد ایفای نقش مثبت دولت ها در تحریک تقاضا از طریق انعکاس اقتصاد بود
[ترجمه ترگمان]دوره پس از جنگ تا اواخر دهه ۱۹۷۰ شاهد نقشی مثبت در تحریک تقاضا از طریق reflation اقتصاد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The fact that other economies are expanding adds an external stimulus to any internal impetus provided by reflation.
[ترجمه گوگل]این واقعیت که سایر اقتصادها در حال گسترش هستند، یک محرک خارجی به هر انگیزه داخلی ایجاد شده توسط تورم می افزاید
[ترجمه ترگمان]این حقیقت که اقتصادهای دیگر در حال گسترش هستند یک محرک خارجی را به هر انگیزه درونی ارایه شده توسط reflation اضافه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

کمک به بهبود اقتصادی بدست دولت با کمک محرکهای مالی یا پولی. ( در واقع دخالت دولتهای آزاد است در بحرانهای اقتصادی مانند بحران 2011 یا بحران کرونا )
تورم زایی
متضاد disinflation
رشد مجدد
منبع :پادکست ماشین اقتصاد چگونه کار میکند . رادیو دایجست digesttt

بپرس