1. All programs have bugs and need endless refinement.
[ترجمه گوگل]همه برنامه ها دارای اشکال هستند و نیاز به اصلاح بی پایان دارند
[ترجمه ترگمان]همه برنامه ها حشرات دارند و به پالایش بی پایان نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The word 'lady' has connotations of refinement and excessive femininity that some women find offensive.
[ترجمه گوگل]کلمه "خانم" دارای مفاهیمی از ظرافت و زنانگی بیش از حد است که برخی از زنان آن را توهین آمیز می دانند
[ترجمه ترگمان]کلمه خانم با ظرافت و excessive زنانه است که بعضی از زنان نسبت به زنان توهین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. This particular model has a further refinement.
[ترجمه گوگل]این مدل خاص اصلاحات بیشتری دارد
[ترجمه ترگمان]این مدل خاص دارای پالایش بیشتری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A greater refinement of the categorization is possible.
[ترجمه گوگل]پالایش بیشتر طبقه بندی ممکن است
[ترجمه ترگمان]پالایش بیشتر طبقه بندی ممکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The new plan is a refinement of the one before.
[ترجمه گوگل]طرح جدید اصلاح طرح قبلی است
[ترجمه ترگمان]طرح جدید پالایش یکی از موارد قبل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The new theory is a refinement of Corbin's theory of personality development.
[ترجمه گوگل]نظریه جدید اصلاحی از نظریه رشد شخصیت کوربین است
[ترجمه ترگمان]نظریه جدید پالایش نظریه روت از توسعه شخصیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Clearly, the hypothesis does need some refinement, in the light of these surprising results.
[ترجمه گوگل]واضح است که با توجه به این نتایج شگفتانگیز، این فرضیه نیاز به اصلاح دارد
[ترجمه ترگمان] [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The kite was star shaped and lacked the refinement of current designs.
[ترجمه گوگل]بادبادک ستاره ای شکل بود و فاقد ظرافت طرح های فعلی بود
[ترجمه ترگمان]کایت شکل ستاره بود و پالایش طراحی های فعلی را نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The refinement of raw opium yields other drugs, such as morphine.
[ترجمه گوگل]تصفیه تریاک خام باعث تولید مواد مخدر دیگری مانند مرفین می شود
[ترجمه ترگمان]تصفیه تریاک خام، داروهای دیگر مانند مورفین را به دست می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The technology requires a great deal of refinement.
[ترجمه گوگل]این فناوری نیاز به اصلاح زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]این تکنولوژی نیاز به مقدار زیادی پالایش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. She's the personification of culture and refinement.
12. Some further refinement is needed.
[ترجمه گوگل]برخی اصلاحات بیشتر مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]چند اصلاح بیشتر مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Essentially this feedforward network uses a refinement of the Widrow-Hoff technique, which calculates the difference between actual outputs and desired outputs.
[ترجمه گوگل]اساساً این شبکه پیشخور از اصلاح تکنیک Widrow-Hoff استفاده می کند که تفاوت بین خروجی های واقعی و خروجی های مورد نظر را محاسبه می کند
[ترجمه ترگمان]اساسا این شبکه feedforward از پالایش تکنیک Widrow - Hoff استفاده می کند که تفاوت بین خروجی های حقیقی و خروجی های مورد نظر را محاسبه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She had that mix of refinement and experience that allowed her to say whatever she wanted.
[ترجمه گوگل]او ترکیبی از ظرافت و تجربه را داشت که به او اجازه می داد هر چه می خواهد بگوید
[ترجمه ترگمان]او با این تجربه و تجربه اندوخته بود که به او اجازه دهد هر چیزی را که می خواست بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. While those are powerful arguments, more speed, extra refinement and sharper handling would put it right on the pace.
[ترجمه گوگل]در حالی که اینها استدلال های قدرتمندی هستند، سرعت بیشتر، ظرافت بیشتر و کنترل دقیق تر آن را به درستی انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]در حالی که این مباحث قدرتمند هستند، سرعت بیشتر، اصلاح بیشتر و کنترل بیشتر، آن را بر روی سرعت قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید