refashion

/riːˈfæʃn̩//riːˈfæʃn̩/

معنی: تعمیر کردن، دست کاری کردن
معانی دیگر: درمورد لباس دست کاری کردن

جمله های نمونه

1. In fact, Churchill attempted in October 195to refashion Cabinet government in a fairly dramatic fashion by peacetime standards.
[ترجمه گوگل]در واقع، چرچیل در اکتبر 195 تلاش کرد تا دولت کابینه را به شیوه ای نسبتاً چشمگیر با معیارهای زمان صلح بازسازی کند
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، چرچیل در ماه اکتبر سال ۱۹۵ تلاش کرد تا دولت کابینه را به شیوه ای نسبتا چشمگیر با استانداردهای زمان صلح مقایسه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You refashion Nature's garments, but you cannot vary by a jot the throbbings of her pulse.
[ترجمه گوگل]شما لباس‌های طبیعت را از نو می‌سازید، اما نمی‌توانید ضربان نبض او را با ذره‌ای تغییر دهید
[ترجمه ترگمان]شما لباس های طبیعت را refashion، اما نمی توانید با یک jot تپش قلبش تغییر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Now, they are looking for a way to refashion memories even years after they were created.
[ترجمه گوگل]اکنون، آنها به دنبال راهی برای اصلاح خاطرات حتی سال ها پس از خلقت هستند
[ترجمه ترگمان]اکنون، آن ها به دنبال راهی برای refashion خاطرات حتی سال ها پس از ایجاد آن ها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Typically a planet would refashion itself with no regard for the existence that had developed on its surface.
[ترجمه گوگل]به طور معمول یک سیاره بدون توجه به وجودی که در سطح آن ایجاد شده است، خود را از نو می‌سازد
[ترجمه ترگمان]به طور معمول، یک سیاره به خودی خود بدون توجه به وجود آن که بر روی سطح آن رشد کرده بود، خود را از بین می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Game makes design talent deficient already became severe refashion to make an appointment with the bottleneck that game industry grows continuously.
[ترجمه گوگل]بازی باعث می‌شود استعدادهای طراحی کمبود داشته باشند، قبلاً تبدیل به یک تغییر شدید برای قرار ملاقات با تنگناهایی شده است که صنعت بازی به طور مداوم در حال رشد است
[ترجمه ترگمان]بازی باعث می شود که استعداد طراحی دچار کمبود شدید شود تا با the که صنعت بازی به طور مداوم رشد می کند قرار ملاقاتی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Refashion reissues new card needs 7 weekday.
[ترجمه گوگل]کارت جدید Refashion به 7 روز هفته نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]کارت جدید refashion reissues به ۷ روز هفته نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Can you refashion this dress into a skirt?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید این لباس را به یک دامن تغییر دهید؟
[ترجمه ترگمان]میتونی این لباس رو درست کنی تو دامن؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The downstairs of the two little houses had been entirely refashioned.
[ترجمه گوگل]طبقه پایین دو خانه کوچک کاملاً بازسازی شده بود
[ترجمه ترگمان]طبقه پایین آن دو خانه کوچک کاملا به هم ریخته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Welcome to the topsy turvy world of marketing, where established brands are constantly refashioning themselves to broaden their markets.
[ترجمه گوگل]به دنیای پر پیچ و خم بازاریابی خوش آمدید، جایی که برندهای تثبیت شده دائماً در حال تغییر شکل دادن خود برای گسترش بازارهای خود هستند
[ترجمه ترگمان]به دنیای آشفته turvy بازاریابی خوش آمدید، که در آن برند های تثبیت شده به طور مداوم خود را متعهد به گسترش بازار خود می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. While Edinburgh itself was growing in importance as a centre of government, the temporary residence was refashioned into a palace.
[ترجمه گوگل]در حالی که اهمیت ادینبورگ به عنوان مرکز حکومتی افزایش می یافت، اقامتگاه موقت به یک کاخ تغییر شکل داد
[ترجمه ترگمان]در حالی که خود ادینبورگ از لحاظ اهمیت به عنوان مرکز دولت در حال رشد بود، اقامت موقت به یک کاخ تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Alexei was a mining engineer in the Kuzbas, but he had more or less refashioned himself into a translator.
[ترجمه گوگل]الکسی یک مهندس معدن در کوزباس بود، اما کم و بیش خود را به یک مترجم تبدیل کرده بود
[ترجمه ترگمان]آل کسی یک مهندس معدن در the بود، اما بیشتر یا کم تر خود را به مترجم نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Inc. is testing a major redesign of its website, an overhaul that could refashion the way people shop on the world's largest online retailer.
[ترجمه گوگل]این شرکت در حال آزمایش طراحی مجدد بزرگ وب سایت خود است، تغییراتی که می تواند شیوه خرید مردم از بزرگترین خرده فروش آنلاین جهان را تغییر دهد
[ترجمه ترگمان]این شرکت در حال آزمایش مجدد بر روی وب سایت خود است، که این امر می تواند مسیر مردم را به بزرگ ترین خرده فروشی آنلاین تبدیل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In 196 Malcolm decided to reform his soul, alter his politics, and refashion his public image.
[ترجمه گوگل]در سال 196 مالکوم تصمیم گرفت روح خود را اصلاح کند، سیاست خود را تغییر دهد و چهره عمومی خود را از نو بسازد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۶ مالکوم تصمیم به اصلاح روح خود گرفت، سیاست خود را تغییر داد و تصویر عمومی خود را تغییر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The paper expatiate how to calculate the cost of refashion and the value of depreciation and how to apply the method of cost.
[ترجمه گوگل]این مقاله نحوه محاسبه هزینه بازسازی و ارزش استهلاک و نحوه اعمال روش هزینه را توضیح می دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله به تفصیل چگونگی محاسبه هزینه of و ارزش استهلاک و چگونگی اعمال روش هزینه را به تفصیل شرح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تعمیر کردن (فعل)
service, fix, repair, remodel, remedy, restore, patch, tinker, vamp, mend, refit, remake, renovate, refashion, rehash

دستکاری کردن (فعل)
refashion

انگلیسی به انگلیسی

• fashion anew, remodel, reshape

پیشنهاد کاربران

شکل دادن دوباره
از نو ساختن
fashion ساختن
refashion تعمیرکردن - بازسازی کردن

بپرس