reelect

/riəˈlekt//riəˈlekt/

تجدید انتخاب کردن، دوباره گزیدن

بررسی کلمه

( verb )
حالات: reelecting, reelected
مشتقات: reelection (n.)
• : تعریف: to be chosen again by means of voting; to elect again.

- The senator was reelected to a third term.
[ترجمه گوگل] این سناتور برای سومین دوره مجددا انتخاب شد
[ترجمه ترگمان] سناتور برای سومین بار انتخاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The committee voted to re-elect him chairman.
[ترجمه گوگل]کمیته به انتخاب مجدد او به عنوان رئیس رأی داد
[ترجمه ترگمان]این کمیته به انتخاب مجدد وی رای داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Morris was re-elected for a third term.
[ترجمه گوگل]موریس برای سومین دوره مجددا انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]موریس برای دوره سوم انتخاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In general, incumbents have a 94 per cent chance of being re-elected.
[ترجمه گوگل]به طور کلی، مدیران فعلی 94 درصد شانس انتخاب مجدد دارند
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، متصدیان متصدیان تعداد ۹۴ درصد شانس انتخاب مجدد را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The president will pursue lower taxes if he is re-elected.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور در صورت انتخاب مجدد، مالیات کمتری را دنبال خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور در صورتی که مجددا انتخاب شود، مالیات های کم تر را دنبال خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was reelected for four consecutive terms.
[ترجمه گوگل]او برای چهار دوره متوالی انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]او برای چهار دوره متوالی انتخاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It was partly the fragmentation of the opposition which helped to get the Republicans re-elected.
[ترجمه گوگل]این تا حدودی تکه تکه شدن اپوزیسیون بود که به انتخاب مجدد جمهوری خواهان کمک کرد
[ترجمه ترگمان]این بخشی از اتحاد مخالفان بود که به دریافت مجدد جمهوری خواهان کمک کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. By popular request, the chairman was re-elected.
[ترجمه گوگل]با درخواست مردم، رئیس مجدداً انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]با درخواست عمومی، رئیس دوباره انتخاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was overwhelmingly re-elected as party leader.
[ترجمه گوگل]او با اکثریت قاطع دوباره به عنوان رهبر حزب انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]او به شدت به عنوان رهبر حزب انتخاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Newspapers predicted that Davis would be re-elected.
[ترجمه گوگل]روزنامه ها پیش بینی کردند که دیویس دوباره انتخاب خواهد شد
[ترجمه ترگمان]روزنامه ها پیش بینی کردند که دیویس مجددا انتخاب خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The council re-elected him unopposed as party leader.
[ترجمه گوگل]شورا او را بدون مخالفت دوباره به عنوان رهبر حزب انتخاب کرد
[ترجمه ترگمان]این شورا او را بدون مخالفت به عنوان رهبر حزب انتخاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He has been reelected to Parliament.
[ترجمه گوگل]او مجدداً به مجلس راه یافته است
[ترجمه ترگمان]او دوباره به پارلمان انتخاب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She was re-elected to parliament.
[ترجمه گوگل]او دوباره به مجلس راه یافت
[ترجمه ترگمان]او مجددا به پارلمان انتخاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The President promised across-the-board tax cuts if re-elected.
[ترجمه گوگل]رئیس‌جمهور قول داد در صورت انتخاب مجدد، مالیات‌ها را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور قول داد که در صورت انتخاب مجدد، کاهش های مالیاتی را تصویب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This scandal could seriously jeopardize his chances of being re-elected.
[ترجمه گوگل]این رسوایی می تواند شانس او ​​را برای انتخاب مجدد به طور جدی به خطر بیندازد
[ترجمه ترگمان]این رسوایی به شدت شانس خود برای انتخاب مجدد را به خطر می اندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Mr Reynolds was re-elected by 102 votes to 60.
[ترجمه گوگل]آقای رینولدز با 102 رای موافق و 60 رای موافق مجددا انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]آقای رینولدز ۱۰۲ رای به ۶۰ رای انتخاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• elect again, choose again by voting; elect anew, choose anew by voting
when someone such as an mp or a trade union official is re-elected, they win a new election and are therefore able to continue in their position as mp or union official.

پیشنهاد کاربران

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم lect
📌 این ریشه، معادل "gathered" یا "chosen" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "gathered" یا "chosen" مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 predilection: A preference for something, often chosen based on personal liking
🔘 eclectic: A mix of 'gathered' elements from diverse sources
🔘 elite: Those 'gathered' as the best in society
🔘 collection: The act of 'gathering' items together
🔘 select: To choose something from a group
🔘 collect: To 'gather' things together
🔘 collected: Things 'gathered' together in one place
🔘 collectible: Items 'gathered' for interest or value
🔘 collective: Done by a group acting together
🔘 eclecticism: Choosing from various sources rather than a single style
🔘 elect: To 'choose' by vote for a position
🔘 electable: Capable of being 'chosen' for a position
🔘 election: The act of 'choosing' through voting
🔘 intellect: Knowledge or 'gathered' intellectual capacity
🔘 intellectual: Relating to activities that require 'gathered' mental effort
🔘 neglect: To leave something 'undone' or 'not gathered'
🔘 recollection: The ability to 'gather' memories or recall events
🔘 reelect: To 'elect' again for another term
🔘 selection: The act of 'choosing' from a set of options
🔘 selective: Tending to 'choose' carefully
🔘 selectivity: The quality of being 'selective' in choices

مثال:
She was reelected to the parliament.
او مجددا برای پارلمان انتخاب شده بود.
Reelect means to vote somebody ( who have been elected in previous election ) again in election process

بپرس