redux


باز آورده، باز گردانده، احیا شده، نوجان شده

جمله های نمونه

1. He returned home with his bride redux.
[ترجمه گوگل]او با ردوکس عروسش به خانه برگشت
[ترجمه ترگمان]با عروس خود به خانه بازگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Red zone problems, redux: The 49ers scored their two touchdowns from outside the 20-yard line.
[ترجمه گوگل]مشکلات منطقه قرمز، ردوکس: 49 ها دو تاچ داون خود را از خارج از خط 20 یارد به ثمر رساندند
[ترجمه ترگمان]مشکلات منطقه قرمز، redux: ۴۹ ers دو touchdowns را از خارج از خط ۲۰ یاردی به ثمر رساندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. China's Exchange Rate Trap: Japan Redux ?
[ترجمه گوگل]تله نرخ ارز چین: ردوکس ژاپن؟
[ترجمه ترگمان]تله نرخ ارز چین: ژاپن Redux؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Critics have dubbed this a redux of the 1936 games, which the Nazis used to emphasize their near-total control over society.
[ترجمه گوگل]منتقدان این بازی را تکراری از بازی‌های سال 1936 نامیده‌اند که نازی‌ها از آن برای تأکید بر کنترل تقریباً کامل خود بر جامعه استفاده می‌کردند
[ترجمه ترگمان]منتقدان این بازی را a از بازی های ۱۹۳۶ می دانند که نازی ها برای تاکید بر کنترل کامل خود بر جامعه مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Suit up and prepare for war in Contra 4:Redux!
[ترجمه گوگل]در Contra 4:Redux برای جنگ آماده شوید!
[ترجمه ترگمان]Suit و آماده جنگ در Contra ۴: Redux!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Redux introduces new units, tech-trees, titles, factions and portraits and plenty of other stuff.
[ترجمه گوگل]Redux واحدهای جدید، درختان فناوری، عناوین، جناح‌ها و پرتره‌ها و بسیاری از موارد دیگر را معرفی می‌کند
[ترجمه ترگمان]Redux واحدهای جدیدی، تکنولوژی - درخت ها، عناوین، جناح ها و پرتره های متعدد و بسیاری چیزهای دیگر را معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Similar to Totlol, entertainment community Redux offers a community where users aggregate niche video content from third party sites.
[ترجمه گوگل]مشابه Totlol، انجمن سرگرمی Redux جامعه‌ای را ارائه می‌کند که در آن کاربران محتوای ویدیویی خاص را از سایت‌های شخص ثالث جمع‌آوری می‌کنند
[ترجمه ترگمان]مشابه to، انجمن سرگرمی Redux جامعه ای را ارایه می دهد که در آن کاربران محتوای ویدئو niche را از سایت های شخص ثالث جمع آوری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Then Macintosh would prompt you to eject Fred and insert Fred Redux.
[ترجمه گوگل]سپس مکینتاش از شما می خواهد که فرد را خارج کرده و Fred Redux را وارد کنید
[ترجمه ترگمان]آن وقت این مک نر شما را فورا بیرون خواهد کشید تا فرد را آزاد کنید و فرد Redux را آزاد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We also asked readers to vote for their top picks, and the crowd favorite comes from Ian Houser, whose icon "iTunes Digital Redux" received nearly 200 votes.
[ترجمه گوگل]ما همچنین از خوانندگان خواستیم که به انتخاب های برتر خود رای دهند، و مورد علاقه جمعیت از Ian Houser است که نماد "iTunes Digital Redux" نزدیک به 200 رای دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]ما همچنین از خوانندگان خواستیم تا برای انتخاب بالای خود رای دهند، و این جمعیت مورد علاقه یان Houser است که icon دیجیتالی آی تیونز \" تقریبا ۲۰۰ رای کسب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To settle some of the doubts, Haynes led a team of researchers in a modern redux of the experiment.
[ترجمه گوگل]برای رفع برخی از تردیدها، هاینز تیمی از محققان را در یک تکرار مدرن از آزمایش رهبری کرد
[ترجمه ترگمان]برای حل برخی از تردیدها، هینز یک تیم از محققان را در یک redux مدرن از این تجربه رهبری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The conservative critique of Mr Obama is that he is Jimmy Carter redux: a woolly idealist who thinks he can sweet-talk bad guys into behaving.
[ترجمه گوگل]انتقاد محافظه‌کارانه از آقای اوباما این است که او جیمی کارتر ردوکس است: یک ایده‌آلیست بی‌پروا که فکر می‌کند می‌تواند با افراد بد رفتار کند
[ترجمه ترگمان]انتقاد محافظه کارانه آقای اوباما این است که او جیمی کارتر redux است: یک ایده آلیست پشمالو که فکر می کند می تواند آدم های بد رفتار کند و رفتار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But China's new presence in Central Asia is in many ways more Silk Road revival than Great Game redux.
[ترجمه گوگل]اما حضور جدید چین در آسیای مرکزی از بسیاری جهات بیشتر احیای جاده ابریشم است تا Great Game redux
[ترجمه ترگمان]اما حضور جدید چین در آسیای میانه در بسیاری از راه های احیای جاده ابریشم بیشتر از redux بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. While much of the content comes from sites like YouTube and Vimeo, Redux CEO David McIntosh has a decidedly different view of the YouTube ecosystem.
[ترجمه گوگل]در حالی که بیشتر محتوا از سایت‌هایی مانند YouTube و Vimeo می‌آید، دیوید مک‌اینتاش، مدیرعامل Redux، دیدگاه متفاوتی نسبت به اکوسیستم یوتیوب دارد
[ترجمه ترگمان]درحالیکه مقدار زیادی از محتوا از سایت هایی مانند YouTube و Vimeo می آید، مدیر عامل Redux مکینتاش دیدگاه کاملا متفاوتی از اکو سیستم یوتیوب دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This cleanly separates the logic for walking through directories from the logic for moving files from source to target directory, as shown in Listing DirectoryWalker redux.
[ترجمه گوگل]همانطور که در Listing DirectoryWalker redux نشان داده شده است، این به طور واضح منطق راه رفتن در دایرکتوری ها را از منطق انتقال فایل ها از منبع به فهرست هدف جدا می کند
[ترجمه ترگمان]این امر منطق را برای راه رفتن از میان شاخه های منطق جهت حرکت فایل ها از مبدا به دایرکتوری هدف، همانطور که در لیست DirectoryWalker redux نشان داده شده است، جدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• brand name of dexfenfluramine, weight loss drug formerly used to treat obesity which is no longer available (was withdrawn from the market in the united states in 1997and has since been withdrawn throughout the world)
returning, recurring, resurgent, revived, brought back to previous importance or prominence (literary)

پیشنهاد کاربران

بپرس