1. It finds that there exist reduplication and non-reduplication in adjective, verb, noun, classifier, onomatopoetic, and no reduplication in numeral and adverb.
[ترجمه گوگل]درمییابد که در صفت، فعل، اسم، طبقهبندیکننده، تکثیر و عدم تکرار در اعداد و قید وجود دارد
[ترجمه ترگمان]این یافته نشان می دهد که reduplication و non در صفت، فعل، اسم، طبقه بندی کننده، onomatopoetic وجود دارد، و هیچ گونه reduplication در ارقام و پرانتز وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Data reduplication is a process that looks for byte streams within files to identify similar files.
[ترجمه گوگل]تکثیر داده ها فرآیندی است که به دنبال جریان های بایت در فایل ها می گردد تا فایل های مشابه را شناسایی کند
[ترجمه ترگمان]reduplication داده ها فرآیندی است که به دنبال جریان های بایتی در فایل های مختلف برای شناسایی فایل های مشابه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. This article talks about the translation of reduplication quantifiers in English noun phrases.
[ترجمه گوگل]این مقاله در مورد ترجمه کمیتسازهای تکراری در عبارات اسمی انگلیسی صحبت میکند
[ترجمه ترگمان]این مقاله در مورد ترجمه کمیت نماها reduplication در عبارات اسمی انگلیسی صحبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Notable features that reduplication of adjectives is different from that of other notional words are various categories of reduplication, abundant patterns and variety of the same origins.
[ترجمه گوگل]از ویژگیهای قابل توجهی که تکرار صفتها با دیگر واژههای مفهومی متفاوت است، دستهبندیهای مختلف تکرار، الگوهای فراوان و تنوع با منشأ یکسان است
[ترجمه ترگمان]ویژگی های مهم این که reduplication صفت متفاوت از دیگر واژه های notional هستند، مقوله های مختلف reduplication، الگوهای متعدد و تنوع یک سان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A2A2 can be further classified as reduplication of the original, the extended meaning and borrowed meanings.
[ترجمه گوگل]A2A2 را می توان بیشتر به عنوان تکراری از اصلی، معنای گسترده و معانی قرضی طبقه بندی کرد
[ترجمه ترگمان]A۲A۲ می تواند به عنوان reduplication از معانی اصلی، معنای بسط یافته و معانی قرضی طبقه بندی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. New words can be created by attaching affixes onto a root word ( affixation ), formation of a compound word (composition), or repetition of words or portions of words (reduplication).
[ترجمه گوگل]کلمات جدید را می توان با چسباندن پسوندها به یک کلمه ریشه (افزودن)، تشکیل یک کلمه مرکب (ترکیب) یا تکرار کلمات یا بخش هایی از کلمات (تکرار) ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]کلمات جدید را می توان با الحاق affixes به یک کلمه ریشه (affixation)، تشکیل ترکیب ترکیب (ترکیب)، یا تکرار کلمات یا بخش هایی از کلمات (reduplication)ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She was good at using reduplication and colloquial language to create the elegant, subtle, fresh and meaningful artistic style, which expresses her own feelings.
[ترجمه گوگل]او در استفاده از تکثیر و زبان محاوره ای برای ایجاد سبک هنری ظریف، ظریف، تازه و معنادار که احساسات خود را بیان می کند، خوب بود
[ترجمه ترگمان] [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The extra meanings carried by reduplication can be summed up as grammatical meanings and emotional meanings.
[ترجمه گوگل]معانی اضافی ناشی از تکرار را می توان به معانی دستوری و معانی احساسی خلاصه کرد
[ترجمه ترگمان]معانی اضافی ارایه شده توسط reduplication را می توان به عنوان معانی دستوری و معانی عاطفی خلاصه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. In modern Chinese reiterative locution and reduplication are likely to be confused.
[ترجمه گوگل]در چینی مدرن، مکان تکرار و تکرار ممکن است اشتباه گرفته شوند
[ترجمه ترگمان]در چین مدرن، locution locution و reduplication به احتمال زیاد گیج می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Several factors that affect the reduplication of consequence are summarized.
[ترجمه گوگل]عوامل متعددی که بر تکرار پیامد تأثیر می گذارند خلاصه می شوند
[ترجمه ترگمان]عوامل متعددی که بر اهمیت نتایج تاثیر می گذارند به طور خلاصه بیان شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The reduplication form AABB of bi-syllabic attributive adjectives is restricted not only by structural elements, but also by semantic ones.
[ترجمه گوگل]شکل تکراری AABB از صفت های اسنادی دو هجا نه تنها توسط عناصر ساختاری، بلکه توسط عناصر معنایی نیز محدود می شود
[ترجمه ترگمان]شکل reduplication، AABB از صفات bi را تشکیل می دهد که نه تنها توسط عناصر ساختاری بلکه به وسیله عناصر معنایی محدود شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Data reduplication can generally operate at the file, block, and even the bit level.
[ترجمه گوگل]تکثیر داده ها به طور کلی می تواند در سطح فایل، بلوک و حتی بیت عمل کند
[ترجمه ترگمان]داده کاوی عموما می تواند در فایل، بلوک، و حتی سطح بیت کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The paper attempts to discuss the reduplication meaningformal, semantic, pragmatic aspects, and explains its historical source.
[ترجمه گوگل]در این مقاله سعی شده است که تکرار معنایی جنبههای صوری، معنایی، عملگرایانه مورد بحث قرار گیرد و منبع تاریخی آن توضیح داده شود
[ترجمه ترگمان]این مقاله تلاش می کند تا در مورد جنبه های reduplication، معنایی، pragmatic بحث کند و منبع تاریخی خود را توضیح دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The system did not have special rules to handle proper names and specific morphological structures such as reduplication and A-not-A construction.
[ترجمه گوگل]این سیستم قوانین خاصی برای مدیریت نامهای مناسب و ساختارهای مورفولوژیکی خاص مانند تکرار و ساخت A-not-A نداشت
[ترجمه ترگمان]این سیستم قوانین ویژه ای برای رسیدگی به نام های مناسب و ساختارهای مورفولوژیکی خاص مانند reduplication و A - نه ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. This essay tries to discuss the dialectical relationship between the exact words and exact messages in poetry and forms of reduplication from rhetorical point of view.
[ترجمه گوگل]در این مقاله سعی شده است رابطه دیالکتیکی بین کلمات دقیق و پیام های دقیق در شعر و اشکال تکرار از منظر بلاغی مورد بحث قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]این مقاله تلاش می کند تا در مورد رابطه دیالکتیکی بین کلمات دقیق و پیام های دقیق در شعر و اشکال of از نقطه نظر لفاظی بحث و تبادل نظر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید