محقق یا پژوهشگرِ تفکرات رِدپیل ( کسی که این ایدئولوژی رو به شکل جدی، شاید آکادمیک یا انتقادی، مطالعه می کنه ) - Noun Phrase
The academic became a redpill scholar to analyze its origins
عالمِ رِدپیلی / کارشناسِ ایدئولوژی رِدپیل ( کسی که در بین طرفداران ردپیل به عنوان یه فرد باسواد و مطلع شناخته می شه ) - Noun Phrase
... [مشاهده متن کامل]
He is seen as a leading redpill scholar within that online community
مُبلغ یا نظریه پردازِ رِدپیل ( کسی که این دیدگاه ها رو ترویج می ده و سعی می کنه براشون توجیهات فکری بیاره ) - Noun Phrase
That blogger acts like a redpill scholar explaining his theories
رِدپیلیِ مثلاً روشنفکر / مدعیِ دانشِ رِدپیل ( لقب کنایه آمیز یا تمسخرآمیز برای کسی که فکر می کنه در مورد ردپیل خیلی می دونه ولی فقط حرفای بقیه رو تکرار می کنه ) - Noun Phrase
They mocked him calling him a redpill scholar for his ridiculous ideas
عالمِ رِدپیلی / کارشناسِ ایدئولوژی رِدپیل ( کسی که در بین طرفداران ردپیل به عنوان یه فرد باسواد و مطلع شناخته می شه ) - Noun Phrase
... [مشاهده متن کامل]
مُبلغ یا نظریه پردازِ رِدپیل ( کسی که این دیدگاه ها رو ترویج می ده و سعی می کنه براشون توجیهات فکری بیاره ) - Noun Phrase
رِدپیلیِ مثلاً روشنفکر / مدعیِ دانشِ رِدپیل ( لقب کنایه آمیز یا تمسخرآمیز برای کسی که فکر می کنه در مورد ردپیل خیلی می دونه ولی فقط حرفای بقیه رو تکرار می کنه ) - Noun Phrase