redound

/rəˈdaʊnd//rɪˈdaʊnd/

معنی: کمک کردن، لبریز شدن
معانی دیگر: (با: to - بر شهرت یا اعتبار یا رونق و غیره) افزودن، (با: on یا upon) واجهیدن، بازگشتن، پس زدن، رجعت کردن، منجر شدن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: redounds, redounding, redounded
(1) تعریف: to yield or produce an effect, as on one's credit, honor, or the like.

(2) تعریف: to return to affect, or reflect on, one's reputation.

(3) تعریف: to accrue to a person, as a credit or discredit.
مشابه: accrue

جمله های نمونه

1. a child's misdeeds redound on the parents
رفتار بد کودک به والدین بر می گردد.

2. this deed will redound to your honor
این عمل شرف و آبروی تو را فزونی خواهد بخشید.

3. your efforts will redound to the general good
کوشش های شما به خیر و صلاح جامعه خواهد بود.

4. This will redound to his credit.
[ترجمه گوگل]این به اعتبار او باز می گردد
[ترجمه ترگمان]این کار به اعتبار خودش ختم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Your practical jokes will redound on you / your own head one day.
[ترجمه گوگل]شوخی های عملی شما روزی بر سر شما / سر خودتان خواهد آمد
[ترجمه ترگمان]این شوخی ها و practical را یک روز به سر خودتان خواهید آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This work will redound to his credit.
[ترجمه گوگل]این کار به اعتبار او خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این کار به اعتبار خودش ختم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Her success will redound to the fame of Beijing University.
[ترجمه گوگل]موفقیت او باعث شهرت دانشگاه پکن خواهد شد
[ترجمه ترگمان]موفقیت او به شهرت دانشگاه پکن افزوده خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Her efforts will redound to the general good.
[ترجمه گوگل]تلاش های او به نفع عمومی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]تلاش های او به منافع عمومی افزوده خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Work hard to redound upon my parents and myself.
[ترجمه گوگل]سخت کار کنم تا بر پدر و مادرم و خودم بیاورم
[ترجمه ترگمان]سخت کار می کنم که پدر و مادرم و خودم رو خسته کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As the extension of time, redound may be changeless, but yield came down.
[ترجمه گوگل]با افزایش زمان، ممکن است افزایش مجدد بدون تغییر باشد، اما بازده کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]به تدریج که گذشت زمان ممکن است changeless شود، اما تسلیم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Our business tenet: redound upon the society, benefit employees and create wealth for the society.
[ترجمه گوگل]اصول کسب و کار ما: بر جامعه تأثیر بگذارد، به کارمندان کمک کند و برای جامعه ثروت ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]اصل کسب وکار ما: redound بر جامعه، سود کارمندان و خلق ثروت برای جامعه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Bad deeds, as well as good, may redound on the doer.
[ترجمه گوگل]اعمال بد و همچنین خوب ممکن است بر شخص انجام دهنده اثر بگذارد
[ترجمه ترگمان]کاره ای بد، و همچنین خوب، ممکن است مورد توجه و redound قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We do our best to redound upon our customers. We are always in pursuit of EXCELLENCE, INNOVATION and SERVICE.
[ترجمه گوگل]ما تمام تلاش خود را می کنیم تا مشتریان خود را افزایش دهیم ما همیشه به دنبال تعالی، نوآوری و خدمات هستیم
[ترجمه ترگمان]ما نهایت تلاش خود را می کنیم که به مشتریانمان گوش کنیم ما همیشه به دنبال excellence، نوآوری و خدمات هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Any help you can give us will redound to your own good name.
[ترجمه گوگل]هر کمکی که بتوانید به ما بکنید به نام خوب شما خواهد بود
[ترجمه ترگمان]هر کمکی که می توانید به ما بکنید به نام و نام خود redound
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Rural labour market brought redound to education from many channel.
[ترجمه گوگل]بازار کار روستایی از بسیاری از کانال ها به آموزش کمک کرد
[ترجمه ترگمان]بازار کار روستایی از بسیاری از کانال ها به آموزش و پرورش توجه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کمک کردن (فعل)
relieve, assist, hand, aid, help, boost, facilitate, bestead, bested, redound

لبریز شدن (فعل)
run over, redound, supercharge, slop

انگلیسی به انگلیسی

• accumulate, accrue, collect; have a desired result or effect; return, come back

پیشنهاد کاربران

بپرس