redolence

/ˈredələns//ˈredələns/

معنی: عطر، بو
معانی دیگر: بوداری، خوشبویی (redolency هم می گویند)، بو داشتن، خاطرات گذشته

مترادف ها

عطر (اسم)
aroma, perfume, fragrance, scent, odor, attar, redolence, essential oil

بو (اسم)
savor, aroma, scent, odor, smell, redolence, whiff

انگلیسی به انگلیسی

• quality of having a sweet smell, fragrantness, aromaticness

پیشنهاد کاربران

* یک رایحه خوشبو و اغلب نوستالژیک که خاطرات یا احساسات را برانگیخته می کند.
** بوی خوش و قوی که حاوی زیرمتنی از احساسات یا یادآوری های عاطفی است
*** بوهایی که هم خوشایند و هم خاطره انگیز هستند و تجربه حسی قوی ای ایجاد می کند. این واژه می تواند در ادبیات برای انتقال جو و حالت مورد استفاده قرار گیرد و با تحریک حس بویایی و حافظه خواننده، تجربه او را غنی تر کند.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؛
The redolence of fresh flowers filled the room, creating a calming atmosphere.
She was reminded of her childhood home by the redolence of baking bread.

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : redolence
✅️ صفت ( adjective ) : redolent
✅️ قید ( adverb ) : _
بو داشتن، بو، عطر، خاطرات گذشته

بپرس