redivivus


بازجان یافته، نوجان، نوزاده، باز زاده، رستاخیز شده، تولد تازه یافته، زندگی نو یافته

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: restored to life; revived; reborn or renewed.

پیشنهاد کاربران

بپرس