redistribute

/ˌridəˈstrɪbjuːt//ˌriːdɪˈstrɪbjuːt/

دوباره پخش کردن (رجوع شود به: distribute بعلاوه ی re-)، توزیع دوباره کردن، از نو تقسیم کردن، دوباره تقسیم کردن، دوباره دسته بندی کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: redistributes, redistributing, redistributed
مشتقات: redistribution (n.)
• : تعریف: to distribute again, often in different ways or amounts.

- The new government will try to redistribute the wealth.
[ترجمه گوگل] دولت جدید تلاش خواهد کرد تا ثروت را دوباره توزیع کند
[ترجمه ترگمان] دولت جدید تلاش خواهد کرد تا ثروت را دوباره توزیع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Controls were used to redistribute or redirect resources.
[ترجمه گوگل]از کنترل ها برای توزیع مجدد یا هدایت مجدد منابع استفاده شد
[ترجمه ترگمان]کنترل ها برای توزیع دوباره یا تغییر منابع استفاده می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They aim to redistribute income from the rich to the poor.
[ترجمه گوگل]هدف آنها توزیع مجدد درآمد از ثروتمندان به فقرا است
[ترجمه ترگمان]هدف آن ها توزیع مجدد درآمد از ثروتمندان به فقرا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. As president he would redistribute the country's wealth.
[ترجمه گوگل]او به عنوان رئیس جمهور ثروت کشور را دوباره توزیع می کرد
[ترجمه ترگمان]به عنوان رئیس جمهور ثروت کشور را توزیع خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Taxes could be used to redistribute income.
[ترجمه گوگل]مالیات می تواند برای توزیع مجدد درآمد استفاده شود
[ترجمه ترگمان]مالیات می تواند برای توزیع مجدد درآمد مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He intends to redistribute income from the middle class to poorer paid employees and pensioners.
[ترجمه گوگل]او قصد دارد درآمد طبقه متوسط ​​را بین کارمندان و مستمری بگیران فقیرتر توزیع کند
[ترجمه ترگمان]او قصد دارد درآمد خود را از طبقه متوسط به کارمندان فقیرتر و بازنشستگان توزیع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Not quite so obviously, they want to redistribute income from those with more to those with less.
[ترجمه گوگل]چندان واضح نیست، آنها می خواهند درآمد را از کسانی که بیشتر دارند به کسانی که کمتر دارند توزیع کنند
[ترجمه ترگمان]نه کاملا واضح است که آن ها می خواهند درآمد خود را از آن هایی که کم تر دارند توزیع کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Other policies that influence savings rates or redistribute income from capital to labour will in general change.
[ترجمه گوگل]سایر سیاست‌هایی که بر نرخ پس‌انداز تأثیر می‌گذارند یا درآمد را از سرمایه به نیروی کار بازتوزیع می‌کنند، به طور کلی تغییر خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]سیاست های دیگری که بر نرخ پس انداز تاثیر می گذارند و یا توزیع مجدد درآمد از سرمایه به نیروی کار به طور کلی تغییر خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. These reforms redistribute power within institutions, but they do not make the legal system more democratic.
[ترجمه گوگل]این اصلاحات قدرت را در نهادها بازتوزیع می کند، اما نظام حقوقی را دموکراتیک تر نمی کند
[ترجمه ترگمان]این اصلاحات قدرت را در موسسات توزیع می کنند، اما آن ها سیستم قانونی را بیشتر دموکراتیک نمی سازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Finally, arrangements are to be created to redistribute wealth in the region.
[ترجمه گوگل]در نهایت، قرار است ترتیباتی برای توزیع مجدد ثروت در منطقه ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]در نهایت، قرار است تمهیداتی برای توزیع مجدد ثروت در منطقه ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He said it would redistribute the land to the squatters and other poor black people.
[ترجمه گوگل]او گفت که زمین را بین ساکنان متحصن و دیگر سیاهپوستان فقیر توزیع خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]او گفت که زمین ها را دوباره به زمین داران و دیگر افراد سیاه پوست بیچاره توزیع خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It can be used to focus efforts to redistribute income precisely where they belong: on the poor.
[ترجمه گوگل]می توان از آن برای تمرکز تلاش ها برای توزیع مجدد درآمد دقیقاً در جایی که به آن تعلق دارد استفاده کرد: بر فقرا
[ترجمه ترگمان]میتوان از آن برای تمرکز بر تلاش ها برای توزیع مجدد درآمد دقیقا جایی که آن ها متعلق به فقرا هستند، استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In any case the government's desire to redistribute without compensation has stripped most agricultural land of any value.
[ترجمه گوگل]در هر صورت تمایل دولت برای توزیع مجدد بدون غرامت، بیشتر زمین های کشاورزی را از هر گونه ارزشی محروم کرده است
[ترجمه ترگمان]در هر صورت تمایل دولت برای توزیع مجدد توزیع مجدد، بیشتر زمین های کشاورزی را از بین برده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Ethically, it is impossible to redistribute income intentionally in a developing country to see if civil strife erupts.
[ترجمه گوگل]از نظر اخلاقی، توزیع مجدد عمدی درآمد در یک کشور در حال توسعه غیرممکن است تا ببینیم آیا درگیری‌های داخلی شروع می‌شود یا خیر
[ترجمه ترگمان]با این حال، توزیع مجدد درآمد در یک کشور در حال توسعه غیر ممکن است تا ببیند که آیا نزاع مدنی شروع می شود یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We must redistribute power in this country by peaceful means.
[ترجمه گوگل]ما باید قدرت را در این کشور از طریق مسالمت آمیز توزیع کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید با روش های صلح آمیز قدرت را در این کشور توزیع کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• distribute again, hand out again, reallocate
when money or goods are redistributed, they are shared among people or organizations in a different way from the way that they were previously shared.

پیشنهاد کاربران

سرشکن کردن
reallocation ( مترادف )
توزیع مجدد
بازتوزیع

بپرس