redirection

/ˌridəˈrekʃən//ˌriːdəˈrekt/

راهنمایی مجدد

جمله های نمونه

1. A redirection of resources would be required.
[ترجمه گوگل]تغییر مسیر منابع مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]یک تغییر مسیر منابع لازم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The exciting and liberating redirection achieved during the sixties, usually characterised as the creative writing movement, has lost its way.
[ترجمه گوگل]تغییر مسیر هیجان انگیز و رهایی بخش که در دهه شصت به دست آمد، که معمولاً به عنوان جنبش نویسندگی خلاق شناخته می شود، راه خود را گم کرده است
[ترجمه ترگمان]تغییر مسیر هیجان انگیز و آزادسازی مجدد که در دهه شصت به دست آمد، معمولا به عنوان جنبش نوشتاری خلاقانه شناخته می شود و راهش را از دست داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the hands of other players such redirection is usually a sign of getting old and simple.
[ترجمه گوگل]در دست سایر بازیکنان، چنین تغییر مسیری معمولاً نشانه قدیمی و ساده شدن است
[ترجمه ترگمان]در دست دیگر بازیکنان چنین بازجهت گیری نشانه قدیمی و ساده شدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Avoid explicit custom version redirection and binding to CLR assemblies.
[ترجمه گوگل]از تغییر مسیر صریح نسخه سفارشی و اتصال به مجموعه های CLR اجتناب کنید
[ترجمه ترگمان]از نسخه سفارشی، تغییر مسیر و اتصال به مجامع CLR اجتناب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Translation: Controls Network Address Translation and packet redirection.
[ترجمه گوگل]ترجمه: ترجمه آدرس شبکه و تغییر مسیر بسته را کنترل می کند
[ترجمه ترگمان]ترجمه: کنترل آدرس شبکه کنترل ها و تغییر مسیر بسته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Error Logger - Tracks redirection to error pages.
[ترجمه گوگل]Error Logger - هدایت مجدد به صفحات خطا را ردیابی می کند
[ترجمه ترگمان]خطا هنگام تغییر مسیر به صفحات اشتباه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Support for remote printing, sound redirection and clipboard mapping.
[ترجمه گوگل]پشتیبانی از چاپ از راه دور، تغییر مسیر صدا و نقشه برداری کلیپ بورد
[ترجمه ترگمان]پشتیبانی از چاپ از راه دور، هدایت مجدد و نقشه برداری clipboard
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Let's use this along with output redirection to create another text file as shown in Listing
[ترجمه گوگل]بیایید از این به همراه تغییر مسیر خروجی برای ایجاد یک فایل متنی دیگر همانطور که در لیست نشان داده شده است استفاده کنیم
[ترجمه ترگمان]اجازه دهید از این به همراه مسیر خروجی برای ایجاد یک فایل متنی دیگر که در فهرست آورده شده است، استفاده کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Indicates if time zone redirection is enabled or disabled.
[ترجمه گوگل]نشان می دهد که تغییر مسیر منطقه زمانی فعال یا غیرفعال است
[ترجمه ترگمان]نشان می دهد که تغییر مسیر زمانی فعال و یا معلول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Import Shipment Redirection Service Fee will be billed by cash or outbound 60 account of consignee.
[ترجمه گوگل]هزینه خدمات تغییر مسیر حمل و نقل وارداتی توسط نقدی یا حساب خروجی 60 گیرنده صورتحساب می شود
[ترجمه ترگمان]وارد کردن خدمات تغییر مسیر Shipment فی با نقد یا خارج کردن ۶۰ حساب of در نظر گرفته خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This enables a quick redirection of the workload if the VIP becomes an issue by changing the CNAME to go directly to a host's fully qualified domain name.
[ترجمه گوگل]در صورتی که VIP با تغییر CNAME برای رفتن مستقیم به نام دامنه کاملاً واجد شرایط میزبان، مشکل ساز شود، این امکان تغییر مسیر سریع حجم کار را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]این امر می تواند مسیر حرکت سریع حجم کار را در صورتی که افراد مهم با تغییر the به یک نام دامنه کامل میزبان به یک مساله تبدیل شوند، هدایت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You already know that simple I/O redirection doesn't work with passwd.
[ترجمه گوگل]قبلاً می دانید که تغییر مسیر ساده I/O با passwd کار نمی کند
[ترجمه ترگمان]شما قبلا می دانید که تغییر مسیر من \/ O با passwd کار نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Quiet redirection subsequently issues from the bassoons, which take up the wandering piano-theme, while the piano itself goes over into a pp semiquaver accompaniment.
[ترجمه گوگل]تغییر مسیر آرام متعاقباً از فاگوت‌ها صادر می‌شود، که تم پیانوی سرگردان را به خود اختصاص می‌دهند، در حالی که خود پیانو به یک همراهی pp semiquaver می‌رود
[ترجمه ترگمان]تغییر مسیر، تغییر مسیر، از the، که پیانوی سرگردان را در خود می گیرد - تم، در حالی که خود پیانو به آهنگ \"semiquaver semiquaver\" می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Gramsci also acknowledged the dynamism of bourgeois individualism, but advocated a redirection of that energy to mass culture.
[ترجمه گوگل]گرامشی همچنین پویایی فردگرایی بورژوایی را تصدیق کرد، اما از هدایت مجدد این انرژی به فرهنگ توده‌ای حمایت کرد
[ترجمه ترگمان]Gramsci همچنین پویایی فردگرایی bourgeois را تایید کرد، اما طرفدار تغییر مسیر آن انرژی به فرهنگ جمعی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Why would any nation hesitate to serve its own best interests by such sensible and humane redirection of its wealth?
[ترجمه گوگل]چرا هر ملتی در خدمت به منافع خود با چنین تغییر مسیر معقول و انسانی ثروت خود تردید دارد؟
[ترجمه ترگمان]چرا هر ملتی برای خدمت به بهترین منافع خود با تغییر مسیر عاقلانه و انسانی ثروت خود تردید خواهد کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] تعیین جهت ؛ تعیین مسیر

انگلیسی به انگلیسی

• act of directing again; act of changing direction; act of readdressing

پیشنهاد کاربران

بپرس