1. The limitations of party competition Schumpeter's redefinition of democracy as a method has been extremely influential.
[ترجمه گوگل]محدودیت های رقابت حزبی تعریف مجدد شومپیتر از دموکراسی به عنوان یک روش بسیار تأثیرگذار بوده است
[ترجمه ترگمان]محدودیت های رقابت حزبی در مورد تعریف مجدد دموکراسی از دموکراسی به عنوان یک روش بسیار تاثیرگذار بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]محدودیت های رقابت حزبی در مورد تعریف مجدد دموکراسی از دموکراسی به عنوان یک روش بسیار تاثیرگذار بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. There is a continual redefinition of an individual's task, through interaction between the individual and others.
[ترجمه گوگل]از طریق تعامل بین فرد و دیگران، یک بازتعریف مداوم از وظیفه یک فرد وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تعریف مجدد مستمر از یک کار فرد، از طریق تعامل بین فردی و دیگران وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تعریف مجدد مستمر از یک کار فرد، از طریق تعامل بین فردی و دیگران وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Topic : A Redefinition of the Relationship Between Legality and Market.
[ترجمه گوگل]موضوع: تعریف مجدد رابطه بین قانون و بازار
[ترجمه ترگمان]موضوع: بررسی رابطه بین رعایت استانداردها و بازار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]موضوع: بررسی رابطه بین رعایت استانداردها و بازار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The reusability problem of the process redefinition is resolved through the separate storage of the workflow relative data and the process definition data.
[ترجمه گوگل]مشکل قابلیت استفاده مجدد در تعریف مجدد فرآیند از طریق ذخیره جداگانه داده های نسبی گردش کار و داده های تعریف فرآیند حل می شود
[ترجمه ترگمان]مساله قابلیت استفاده مجدد مجدد فرآیند تعریف مجدد از طریق ذخیره جداگانه داده های مربوط به گردش کار و داده های تعریف فرآیند حل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مساله قابلیت استفاده مجدد مجدد فرآیند تعریف مجدد از طریق ذخیره جداگانه داده های مربوط به گردش کار و داده های تعریف فرآیند حل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. But for other people it's a redefinition and an expansion.
[ترجمه گوگل]اما برای افراد دیگر این یک تعریف مجدد و یک بسط است
[ترجمه ترگمان]اما برای افراد دیگر، تعریف مجدد و توسعه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما برای افراد دیگر، تعریف مجدد و توسعه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The final necessary step for completing this redefinition of the role of the manager is to "make it official" within the organization.
[ترجمه گوگل]آخرین مرحله ضروری برای تکمیل این تعریف مجدد از نقش مدیر، «رسمی کردن آن» در سازمان است
[ترجمه ترگمان]آخرین گام لازم برای تکمیل این تعریف مجدد نقش مدیر، \"ایجاد یک مقام\" در سازمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آخرین گام لازم برای تکمیل این تعریف مجدد نقش مدیر، \"ایجاد یک مقام\" در سازمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. "The redefinition, " Horowitz says, "is a task uniquely performed by the young.
[ترجمه گوگل]هوروویتز میگوید: «تعریف مجدد وظیفهای است که به طور منحصربهفردی توسط جوانان انجام میشود
[ترجمه ترگمان]\"Horowitz می گوید:\" تعریف مجدد، کاری است که جوانان به طور منحصر به فرد انجام می دهند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]\"Horowitz می گوید:\" تعریف مجدد، کاری است که جوانان به طور منحصر به فرد انجام می دهند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I've been part of this redefinition all my life, casting cousins and friends as ersatz siblings since I was a child.
[ترجمه گوگل]من در تمام عمرم بخشی از این تعریف مجدد بودهام و از کودکی پسرعموها و دوستانم را به عنوان خواهر و برادر ersatz انتخاب کردهام
[ترجمه ترگمان]من در تمام عمرم جزیی از این redefinition بوده ام، و از زمانی که یک بچه بودم، خواهر و برادر هام و دوستانم را دوست داشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من در تمام عمرم جزیی از این redefinition بوده ام، و از زمانی که یک بچه بودم، خواهر و برادر هام و دوستانم را دوست داشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. "This redefinition really could end up reclassifying all of these effective and safe birth control methods as abortifacients, or agents that induce abortions, " he says.
[ترجمه گوگل]او میگوید: «این بازتعریف واقعاً میتواند تمام این روشهای موثر و ایمن کنترل بارداری را به عنوان سقطکنندهها یا عواملی که باعث سقط جنین میشوند، دوباره طبقهبندی کند
[ترجمه ترگمان]او می گوید: \" این تعریف مجدد واقعا می تواند همه این روش های موثر و موثر کنترل زاد و ولد را به عنوان abortifacients، یا عواملی که سقط جنین را القا می کنند، به پایان برساند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او می گوید: \" این تعریف مجدد واقعا می تواند همه این روش های موثر و موثر کنترل زاد و ولد را به عنوان abortifacients، یا عواملی که سقط جنین را القا می کنند، به پایان برساند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Expansion, reduction or redefinition of the design space could be desired upon gaining additional process information.
[ترجمه گوگل]گسترش، کاهش یا تعریف مجدد فضای طراحی می تواند با به دست آوردن اطلاعات فرآیند اضافی مورد نظر باشد
[ترجمه ترگمان]توسعه، کاهش یا تعریف مجدد فضای طراحی می تواند برای به دست آوردن اطلاعات فرآیند اضافی مورد نظر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]توسعه، کاهش یا تعریف مجدد فضای طراحی می تواند برای به دست آوردن اطلاعات فرآیند اضافی مورد نظر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. She provided a redefinition of his duties.
[ترجمه گوگل]او تعریف مجددی از وظایف او ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]او a از وظایف خود را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او a از وظایف خود را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The central element of this redefinition has been the demand for national control of natural resources – which has produced major conflicts with multinationals.
[ترجمه گوگل]عنصر مرکزی این تعریف مجدد، تقاضا برای کنترل ملی منابع طبیعی بوده است - که منجر به تضادهای عمده با شرکت های چند ملیتی شده است
[ترجمه ترگمان]عنصر مرکزی این تعریف مجدد تقاضا برای کنترل ملی منابع طبیعی است - که درگیری های اصلی با شرکت های چندملیتی را ایجاد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عنصر مرکزی این تعریف مجدد تقاضا برای کنترل ملی منابع طبیعی است - که درگیری های اصلی با شرکت های چندملیتی را ایجاد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Second-order change involves a redefinition or reconceptualization of the business of the organization and the way it is to be conducted.
[ترجمه گوگل]تغییر مرتبه دوم شامل تعریف مجدد یا مفهوم سازی مجدد از کسب و کار سازمان و روشی است که باید انجام شود
[ترجمه ترگمان]تغییر درجه دو شامل تعریف مجدد یا ارزیابی مجدد کسب وکار سازمان و نحوه انجام آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تغییر درجه دو شامل تعریف مجدد یا ارزیابی مجدد کسب وکار سازمان و نحوه انجام آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The principal means of growth and development including accretion, redefinition and invention.
[ترجمه گوگل]ابزار اصلی رشد و توسعه شامل افزایش، تعریف مجدد و اختراع
[ترجمه ترگمان]ابزار اصلی رشد و توسعه شامل accretion، تعریف مجدد و اختراع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ابزار اصلی رشد و توسعه شامل accretion، تعریف مجدد و اختراع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید