redeemable

/rəˈdiːməbl̩//rɪˈdiːməbl̩/

معنی: باز خریدنی، قابل در اوردن از گرو
معانی دیگر: باز خریدنی، قابل در اوردن از گرو

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: redeemably (adv.), redeemability (n.)
(1) تعریف: able to be redeemed.
متضاد: irredeemable

(2) تعریف: intended to be redeemed.

جمله های نمونه

1. redeemable annuity
مستمری بازخریدنی

2. Their full catalogue costs $ redeemable against a first order.
[ترجمه گوگل]کاتالوگ کامل آنها $$ قابل بازخرید در برابر سفارش اول است
[ترجمه ترگمان]فهرست کامل آن ها redeemable دلار در برابر سفارش اول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. These vouchers are redeemable against any future purchase.
[ترجمه گوگل]این کوپن ها در برابر هر خریدی در آینده قابل بازخرید هستند
[ترجمه ترگمان]این کوپن در برابر هر نوع خرید آتی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Stamps are redeemable for merchandise or cash.
[ترجمه گوگل]تمبرها برای کالا یا پول نقد قابل بازخرید هستند
[ترجمه ترگمان]Stamps برای کالاها و یا پول نقد مفید هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Preference shares, particularly redeemable preference shares, are sometimes considered to be more akin to loan stock than share capital.
[ترجمه گوگل]سهام ممتاز، به ویژه سهام ترجیحی قابل بازخرید، گاهی اوقات بیشتر شبیه سهام قرضه هستند تا سرمایه سهام
[ترجمه ترگمان]سهام اولویت، به خصوص سهام اولویت redeemable، گاهی اوقات بیشتر شبیه سهام قرضه به حساب می آیند تا سرمایه مشترک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Manufacturers' coupons are redeemable in any store that accepts them.
[ترجمه گوگل]کوپن های تولیدکنندگان در هر فروشگاهی که آنها را بپذیرد قابل بازخرید است
[ترجمه ترگمان]کوپن های تولید کنندگان در هر فروشگاهی که آن ها را می پذیرد redeemable هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Dean Mansfield says the ticket price is redeemable and he hopes to claim most of it back from the airline.
[ترجمه گوگل]دین منسفیلد می گوید که قیمت بلیط قابل بازخرید است و او امیدوار است که بیشتر آن را از خطوط هوایی پس بگیرد
[ترجمه ترگمان]دین منسفیلد می گوید قیمت بلیط redeemable است و او امیدوار است که بیشتر آن را از شرکت هواپیمایی مطالبه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In addition, or alternatively, they may be redeemable, thus promising cash from the company at a future date.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، یا به طور متناوب، آنها ممکن است قابل بازخرید باشند، بنابراین در تاریخ آینده وجه نقد شرکت را نوید می دهند
[ترجمه ترگمان]به علاوه، آن ها ممکن است redeemable باشند و در نتیجه به صورت نقدی از شرکت در آینده امیدوار کننده باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Nevertheless, in terms of the rights which attach, redeemable preference shares are more akin to debt than shares.
[ترجمه گوگل]با این وجود، از نظر حقوقی که ضمیمه می شود، سهام ممتاز قابل بازخرید بیشتر شبیه بدهی است تا سهام
[ترجمه ترگمان]با این وجود، از نظر حقوقی که ضمیمه می شوند، سهم ترجیحی سهام نسبت به سهام بیشتر شبیه بدهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The vouchers, redeemable from public funds, were meant to alleviate social hardship among the most needy of the population.
[ترجمه گوگل]این کوپن ها، قابل بازخرید از بودجه عمومی، برای کاهش مشکلات اجتماعی در میان نیازمندترین افراد جامعه بود
[ترجمه ترگمان]هدف از این توزیع، کاهش مشکلات اجتماعی در میان نیازمندان جمعیت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Non - transferable and not redeemable for cash or credit.
[ترجمه گوگل]غیر قابل انتقال و غیرقابل بازخرید به صورت نقدی یا اعتباری
[ترجمه ترگمان]انتقال غیر transferable و غیرقابل انتقال برای پول نقد و یا اعتبار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The bonds are redeemable by annual drawings.
[ترجمه گوگل]اوراق قرضه با قرعه کشی سالانه قابل بازخرید است
[ترجمه ترگمان]این اوراق توسط نقاشی های سالانه استخراج می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Redeemable stock is issued with the stipulation that the corporation has the right to repurchase it.
[ترجمه گوگل]سهام قابل بازخرید با این شرط صادر می شود که شرکت حق بازخرید آن را دارد
[ترجمه ترگمان]سهام redeemable با این شرط صادر می شود که شرکت حق خرید مجدد آن را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Federal Reserve notes must be made 100%redeemable in gold as of a fixed date, and at a rate determined by the market priceon that date.
[ترجمه گوگل]اسکناس‌های فدرال رزرو باید در تاریخ معینی و با نرخی که بر اساس قیمت بازار در آن تاریخ تعیین می‌شود، 100% قابل بازخرید در طلا باشد
[ترجمه ترگمان]یادداشت ذخیره فدرال باید ۱۰۰ درصد در طلا به عنوان تاریخ ثابت نگه داشته شود و با نرخ تعیین شده توسط بازار در آن تاریخ تعیین شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Q Is the Preferred Stock Certificate redeemable from the holder of such share to be replaced by a title to the unit? If so, when?
[ترجمه گوگل]س آیا گواهی سهام ممتاز از دارنده چنین سهمی قابل بازخرید است تا با عنوان واحد جایگزین شود؟ اگر تا زمانی که؟
[ترجمه ترگمان]سوال: آیا گواهی سهام ترجیح داده شده از دارنده چنین سهمی می تواند با عنوان یک عنوان به واحد جایگزین شود؟ اگر اینطور است، چه زمانی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

باز خریدنی (صفت)
redeemable, redemptive

قابل در اوردن از گرو (صفت)
redeemable

انگلیسی به انگلیسی

• can be paid off; can be regained through payment; can be converted into its cash value; can be delivered from evil or sin; can be fulfilled; able to be offset
if something is redeemable, it can be exchanged for a particular sum of money or for goods worth a particular sum.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : redeem
✅️ اسم ( noun ) : redemption
✅️ صفت ( adjective ) : redemptive / redemptory / redeemable
✅️ قید ( adverb ) : _
قابل بازخرید
برگشت پذیر
اصلاح پذیر
رهنمون پذیر _ هدایت شدنی_ هدایت پذیر
اوراق قابل استرداد

بپرس