1. His heart leaped and he felt himself reddening.
 [ترجمه گوگل]قلبش پرید و احساس کرد سرخ شده است 
[ترجمه ترگمان]قلبش فرو ریخت و احساس کرد که دارد سرخ می شود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
2. The setting sun reddened the whole sky.
 [ترجمه گوگل]غروب خورشید تمام آسمان را سرخ کرد 
[ترجمه ترگمان]خورشید غروب می کرد و آسمان را روشن می کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
3. He could feel his face reddening with embarrassment.
 [ترجمه گوگل]سرخ شدن صورتش از خجالت را حس می کرد 
[ترجمه ترگمان]احساس می کرد که صورتش از شرم سرخ می شود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
4. He stared at her and she reddened.
5. Slowly her face reddened as she fought to control her anger and her tears.
 [ترجمه گوگل]به آرامی صورتش سرخ شد و او برای کنترل عصبانیت و اشک هایش مبارزه می کرد 
[ترجمه ترگمان]صورتش سرخ شد، صورتش سرخ شد و سعی کرد خشمش را مهار کند و اشک هایش را پاک کند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
6. She reddened and bobbed her head and sat down a little awkwardly.
 [ترجمه گوگل]سرخ شد و سرش را تکان داد و کمی ناجور نشست 
[ترجمه ترگمان]سرخ شد و سرش را تکان داد و کمی ناشیانه نشست 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
7. Frankie felt his face redden and his hands clench themselves into fists.
 [ترجمه گوگل]فرانکی احساس کرد که صورتش سرخ شده و دستانش به مشت گره می شوند 
[ترجمه ترگمان]فرانکی احساس کرد که صورتش سرخ می شود و دست هایش را مشت می کند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
8. I went very hot and felt myself redden.
 [ترجمه گوگل]خیلی داغ شدم و احساس کردم قرمز شدم 
[ترجمه ترگمان]خیلی داغ شدم و احساس کردم سرخ شدم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. His face reddened with embarrassment.
10. His ankles are reddened by sand-flea bites, his head has been shorn to indicate his reduction in status.
 [ترجمه گوگل]قوزک پاهایش بر اثر گزش کک شن قرمز شده است، سرش را کوتاه کرده اند تا نشان دهنده کاهش وضعیت او باشد 
[ترجمه ترگمان]قوزک پایش در اثر گزیدگی شن و ماسه قرمز می شود و سرش برای نشان دادن کاهش در وضعیت بریده شده است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. Frankie felt his face redden and his cheeks begin to burn all the way up to his scalp.
 [ترجمه گوگل]فرانکی احساس کرد صورتش قرمز شده و گونه هایش تا سرش شروع به سوختن کردند 
[ترجمه ترگمان]فرانکی احساس کرد که صورتش سرخ می شود و گونه هایش شروع به سوزاندن پوست سرش می کند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. She reddened with shame.
13. The reddening turned the mistletoe into rowan.
 [ترجمه گوگل]سرخ شدن دارواش را به روون تبدیل کرد 
[ترجمه ترگمان]هرمیون سرخ شد و mistletoe را به درخت تبدیل کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
14. The sky was reddening.