red neck

/ˈredˈnek//rednek/

معنی: کارگر دهاتی
معانی دیگر: درجنوب اتازونی کارگر دهاتی، جواد - خز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: (chiefly American)(informal; usu. derogatory) a poor, white, rural person.

(2) تعریف: such a person, considered to be ignorant, violent, or bigoted.

جمله های نمونه

1. A large Texan redneck was shouting obscenities at Ali.
[ترجمه گوگل]یک رد نک بزرگ تگزاسی سر علی فریاد فحاشی می کرد
[ترجمه ترگمان]یک تگزاسی بزرگ تگزاسی با صدای بلند ناسزا می گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Behind, two redneck rock'n'roll haters with attached security tags sit broadly on the hotel hospitality sofas.
[ترجمه گوگل]در پشت، دو نفرت‌کننده از راک‌ان‌رول ردنک با برچسب‌های امنیتی چسبیده روی مبل‌های مهمان‌نوازی هتل نشسته‌اند
[ترجمه ترگمان]در پشت سر دو صخره redneck که دارای برچسب های امنیتی متصل هستند به طور گسترده بر روی کاناپه های hospitality هتل قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A redneck to his roots, Johnson none the less embraced equality between colors and classes as his ticket to historical heaven.
[ترجمه گوگل]جانسون که به ریشه‌هایش سرکشی می‌کرد، به هر حال، برابری بین رنگ‌ها و طبقات را به عنوان بلیط خود برای بهشت ​​تاریخی پذیرفت
[ترجمه ترگمان]جانسون، که به ریشه های خود معترف بود، برابری بین رنگ ها و کلاس ها را به عنوان بلیط خود برای بهشت تاریخی مورد توجه قرار نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Dear old redneck Atlanta is a thing of the past, no need to feel foreign here.
[ترجمه گوگل]آتلانتای عزیز قدیمی ردنک متعلق به گذشته است، اینجا نیازی به احساس غریبگی نیست
[ترجمه ترگمان]این مرد بیچاره پیر، آتلانتا از گذشته، نیازی نیست که احساس بیگانه بودن داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The faceoff with a redneck customer in Merlotte's bar ("Who ordered the hamburger with Aids?") is probably his finest moment.
[ترجمه گوگل]رویارویی با یک مشتری ردنک در بار مرلوت ("چه کسی همبرگر را با ایدز سفارش داد؟") احتمالا بهترین لحظه او است
[ترجمه ترگمان]faceoff با مشتری redneck در نوار Merlotte (\"چه کسی سفارش همبرگر را سفارش داد؟\" \")شاید بهترین لحظه او باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A redneck is someone from the countryside who lives a country lifestyle.
[ترجمه گوگل]ردنک فردی اهل روستا است که سبک زندگی روستایی دارد
[ترجمه ترگمان]A یک فرد اهل حومه است که سبک زندگی کشور را زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The redneck says, "Iffin I get another ham hock, I'll kill myself. "
[ترجمه گوگل]ردنک می گوید: "اگر یک ژامبون دیگر بخورم، خود را می کشم "
[ترجمه ترگمان]The می گوید: \" Iffin من یک ران دیگر سفارش می دهم، خودم را خواهم کشت \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hank got beat up in a little redneck bar.
[ترجمه گوگل]هنک در یک نوار قرمز کوچک مورد ضرب و شتم قرار گرفت
[ترجمه ترگمان] هنک \"تو بار یه بار بدبخت کتک خورد\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I'm not a part of a redneck agenda.
[ترجمه گوگل]من بخشی از دستور کار قرمز نیستم
[ترجمه ترگمان]من قسمتی از دستور کار redneck نیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I said he's a redneck, R - E - D - N - E - C - K.
[ترجمه گوگل]گفتم او یک ردنک است، R - E - D - N - E - C - K
[ترجمه ترگمان]من گفتم او یک redneck، R - E - D - K - K - K است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He's a real redneck.
[ترجمه گوگل]او یک قرمز واقعی است
[ترجمه ترگمان]اون یک بزدل واقعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But it was her vocal anti-meat stance that turned the country establishment's down-home snub into redneck outrage.
[ترجمه گوگل]اما این مواضع ضد گوشت پر سر و صدا او بود که بداخلاقی سازمان کشور را به خشم و خشم تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]اما این موضع، موضع ضد anti او بود که این کشور را به سمت پایین - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They liked the rugged frontier side of it and redneck anti-intellectualism.
[ترجمه گوگل]آنها طرف مرزی ناهموار و ضد روشنفکری را دوست داشتند
[ترجمه ترگمان]آن سوی مرز ناهموار آن و redneck anti را دوست داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The year is 196 and three civil rights activists have disappeared in a redneck town in Mississippi.
[ترجمه گوگل]سال 196 است و سه فعال حقوق مدنی در یک شهر قرمز در می سی سی پی ناپدید شده اند
[ترجمه ترگمان]سال ۱۹۶ و سه فعال حقوق مدنی در شهر redneck در می سی سی پی ناپدید شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کارگر دهاتی (اسم)
red neck

انگلیسی به انگلیسی

• poor uneducated farmer, uneducated country worker (derogatory)

پیشنهاد کاربران

طبق تعریف دیکشنری مریام - وبستر: . اصطلاح ردنک معمولاً به فردی سفیدپوست اشاره می کند که در شهری کوچک یا حومه ی شهرها به ویژه در جنوب ایالات متحده زندگی می کند، و معمولاً از طبقه ی کارگر یا کشاورز است، و دیگران اغلب او را بی سواد و دارای نظرات و نگرش های توهین آمیز می دانند.
Redneck is a derogatory slang term used to stereotype rural, working - class conservatives. It is often used to mock or belittle individuals who are perceived as having conservative values and a lack of sophistication.
...
[مشاهده متن کامل]

اصطلاح عامیانه تحقیرآمیز
کلیشه ای برخورد کردن با محافظه کاران طبقه کارگر روستایی
اغلب برای تمسخر یا تحقیر افرادی استفاده می شود که دارای ارزش های محافظه کارانه و فاقد فرهیختگی هستند.
مثال؛
You’re just a redneck who doesn’t understand the complexities of the issue.
A comedian might make a joke about rednecks, saying, “You might be a redneck if you have a gun rack on your tractor. ”
In a news article about rural voting patterns, the term redneck might be used to describe a specific demographic.

country cousin
در واقع آدم های آمریکایی که پوست بدنشان از سفیدی زیاد به سرخی میزند
این اصطلاح به آدم های گفته میشود که تعصب بیش از اندازه نسبت به چیزی دارند و خود را از دیگران به لحاظ نژاد و رنگ پوست برتر میدانند.
( عامیانه - توهین آمیز )
روستایی بی سواد/ ساده لوح/ دهاتی ( به سفیدپوست های فقیر و معمولا روستایی و جنوب US میگن ) .
بی کلاس
نقل علی
فرهنگ فارسی معین
( نَ. عَ ) ( اِ. ) ( عا. ) 1 - روستایی چشم و گوش بسته و جاهل به آداب و رسوم شهرنشینی و معاشرت . 2 - سرباز دهاتی .
آدم متعصب کورکورانه و کوته فکر و خرافاتی ( اصطلاح ) redneck
گردن کلفت تکزاسی گردن کلفت جنوبی ( جنوب آمریکا ) لات و بی سرو پا جک و جاهل یاردان قلی آدم بی تمدن وحشی غار نشین
آدم دهاتی ، بیق ، بیلمَز ، عوضی ، مالِ پشت کوه ، اویارقُلی ، پشت کوهی ، کدّی ، غُربتی ، در و دهاتی ، کندستانی ، عموقلی ، جوزعلی ، نقل علی ،
پشت تاپویی ، دهستانی ، بِرا کوهی ، پِسْکِلُوُتیْ ، یاهو ، شهر ندیده ، ابن عم البلد ، کم ذات ، جنگلی

1. دهاتی ، روستایی
2. نادان ، جاهل، کوته فکر
3. ( مجازی ) آدم بی دست و پا ، آدم ناشی
روستا نشین جنوب ایالات متحده
غیرت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس