صفت و ( adjective, adverb )
مشتقات: red-handedly (adv.)
مشتقات: red-handedly (adv.)
• : تعریف: in the act or process of doing something wrong or illegal.
- We caught him red-handed stealing the car.
[ترجمه Xahra_panther] در حین دزدی ماشین دستگیرش کردیم.|
[ترجمه iran几爪] ما حین دزدی از ماشین اورا دستگیر کردیم|
[ترجمه گوگل] ما او را در حال سرقت ماشین دستگیر کردیم[ترجمه ترگمان] ما دستگیرش کردیم و ماشین رو دزدیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید