red fox

/ˈredˈfɑːks//redfɒks/

(جانورشناسی)، روباه سرخ (vulpes vulpes که بومی اروپا است)، روباه سرخ امریکایی (vulpes fulva)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a small fox with reddish fur.

جمله های نمونه

1. Red foxes are indigenous to the East and Midwest parts of the U. S.
[ترجمه گوگل]روباه های قرمز بومی بخش های شرق و غرب میانه ایالات متحده هستند
[ترجمه ترگمان]روباه قرمز بومی مناطق شرقی و میدوست ایالات متحد هستند اس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Closer by, red foxes scamper along Further Lane and deer browse near the front door.
[ترجمه گوگل]نزدیک‌تر، روباه‌های قرمز در امتداد «فورتر لین» می‌چرخند و آهوها در نزدیکی در ورودی خانه می‌گردند
[ترجمه ترگمان]از نزدیک تر، روباه ها قرمز به سوی لین و گوزن به سمت در ورودی می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Nevertheless red fox still expresses, bilateral collaboration is insusceptible.
[ترجمه گوگل]با وجود این، روباه قرمز هنوز بیان می کند، همکاری دوجانبه غیرقابل تحمل است
[ترجمه ترگمان]با این وجود روباه قرمز هنوز هم اظهار می کند که هم کاری دو جانبه insusceptible است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A lone red fox picks through the snow in Yellowstone National Park.
[ترجمه گوگل]یک روباه قرمز تنها در پارک ملی یلوستون از میان برف می چیند
[ترجمه ترگمان]یک روباه قرمز تنها از میان برف در پارک ملی Yellowstone رد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In Alaska’s Denali National Park, a red fox opens wide for a yawn.
[ترجمه گوگل]در پارک ملی دنالی آلاسکا، روباه قرمز برای خمیازه باز می شود
[ترجمه ترگمان]در پارک ملی دنالی دنالی یک روباه قرمز برای خمیازه کشیدن باز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sly Boy is an American red fox, with a thick coat of light brown fur.
[ترجمه گوگل]Sly Boy یک روباه قرمز آمریکایی است که پوسته ای ضخیم از خز قهوه ای روشن دارد
[ترجمه ترگمان]پسر Sly یک روباه قرمز آمریکایی است و کت کلفتی از خز قهوه ای سبک به تن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. At present, red fox already this year's market objectives aiming in 30 %.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، روباه قرمز در حال حاضر اهداف بازار در سال جاری با هدف 30 درصد است
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر روباه قرمز اهداف بازار امسال را ۳۰ درصد هدف قرار داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. House mice, European rabbit and red fox are the three major vertebrate pests in Australia.
[ترجمه گوگل]موش های خانگی، خرگوش اروپایی و روباه قرمز سه آفت اصلی مهره داران در استرالیا هستند
[ترجمه ترگمان]موش های خانگی، خرگوش اروپایی و روباه قرمز سه جز اصلی در استرالیا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. However the red fox still indicated that the bilateral cooperation is not affected.
[ترجمه گوگل]با این حال روباه قرمز همچنان نشان داد که همکاری دوجانبه تحت تأثیر قرار نگرفته است
[ترجمه ترگمان]با این حال روباه قرمز هنوز نشان می دهد که هم کاری های دو جانبه تحت تاثیر قرار نمی گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He drove by meadows, saw three Moose, a red fox, and lots of deer.
[ترجمه گوگل]او در میان چمنزارها رانندگی کرد، سه گوزن، یک روباه قرمز و آهوهای زیادی را دید
[ترجمه ترگمان]او از راه چمن ها گذشت و سه موس، روباه قرمز و بسیاری از گوزن ها را دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The red fox was named for it's russet pelt.
[ترجمه گوگل]روباه قرمز به خاطر پوسته‌ی زنگی آن نامگذاری شد
[ترجمه ترگمان]روباه قرمز به خاطر پوستین russet نام گذاری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Loss of beachfront habitat and predation by domestic cats and introduced red foxes pushed the least tern to the brink of extinction.
[ترجمه گوگل]از دست دادن زیستگاه ساحلی و شکار گربه‌های خانگی و روباه‌های قرمز معرفی شده، کوچک‌ترین درنا را به مرز انقراض رساند
[ترجمه ترگمان]از دست دادن زیستگاه ساحلی و شکار توسط گربه های اهلی و معرفی روباه ها قرمز به خطر انقراض آن ها را به خطر انداختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I've gazed upon three antlered deer ambling, two turkeys trotting, one red fox racing, a skunk skulking, a groundhog sunbathing, and bass swimming silently down a see-through stream.
[ترجمه گوگل]من به سه گوزن شاخدار در حال قدم زدن، دو بوقلمون در حال یورتمه زدن، یک روباه قرمز در حال مسابقه، یک اسکانک در حال حمام کردن آفتاب، و باس در حال شنای بی‌صدا در جریانی پرآب نگاه کرده‌ام
[ترجمه ترگمان]به سه گوزن شاخ دار که در حال قدم زدن بودند خیره شدم، دو بوقلمون نر که در حال دویدن بودند، یک سگ شکاری قرمز، یک موش صحرایی، یک موش صحرایی، یک موش خرما، یک موش خرما، یک موش خرما دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Microsoft needs to understand, plug-in unit is one of crucial factors with successful red fox.
[ترجمه گوگل]مایکروسافت باید درک کند، واحد پلاگین یکی از عوامل حیاتی برای موفق روباه قرمز است
[ترجمه ترگمان](مایکروسافت)باید درک کند که واحد دوشاخه یکی از عوامل مهم با روباه قرمز موفق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• small wild animal related to the dog

پیشنهاد کاربران

بپرس