recusal

جمله های نمونه

1. Not every campaign gave gift requires a judge's recusal, the court said. But, " but this is an exceptional case. "
[ترجمه گوگل]دادگاه گفت که هر کمپینی که هدیه داده است نیاز به استعفای قاضی ندارد اما، "اما این یک مورد استثنایی است "
[ترجمه ترگمان]دادگاه گفت که هر کمپین هدیه ای به یک قاضی متخصص نیاز ندارد اما، \" اما این یک مورد استثنایی است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The government officer whose recusal has been applied for may give his view in writing with respect to such application.
[ترجمه گوگل]افسر دولتی که تقاضای رد او شده است می تواند نظر خود را کتباً در مورد چنین درخواستی بیان کند
[ترجمه ترگمان]افسر دولتی که recusal برای این درخواست اعمال شده است ممکن است در نوشتن با توجه به این درخواست دیدگاه خود را بیان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Not every campaign gift requires a judge's recusal, the court said, "but this is an exceptional case. "
[ترجمه گوگل]دادگاه گفت که هر هدیه تبلیغاتی مستلزم استعفای قاضی نیست، "اما این یک مورد استثنایی است "
[ترجمه ترگمان]دادگاه گفت: \" هر هدیه کمپین نیازمند قضاوت قاضی است، اما این یک مورد استثنایی است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I don't know if there is an official recusal but he's said he's not going to participate in the MFG inquiry.
[ترجمه گوگل]نمی‌دانم استعفای رسمی وجود دارد یا نه، اما او گفته است که در تحقیقات MFG شرکت نخواهد کرد
[ترجمه ترگمان]نمی دانم یک افسر پلیس رسمی وجود دارد یا نه، اما او گفت که قرار نیست در این پرس و جو شرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The recusal of a principal responsible person of an administrative organ shall be decided by the peoples government at the same level or the department-in-charge at the next higher level.
[ترجمه گوگل]اخراج یک مسئول اصلی یک ارگان اداری توسط دولت مردمی در همان سطح یا اداره مسئول در سطح بالاتر بعدی تصمیم گیری می شود
[ترجمه ترگمان]مسیولیت یک شخص مسیول یک ارگان اجرایی باید توسط دولت مردمی در همان سطح یا دپارتمان در سطح بالاتر تصمیم گیری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Tightening rules for recusal would help, says James Sample of New York University's Brennan Centre.
[ترجمه گوگل]جیمز سمپل از مرکز برنان دانشگاه نیویورک می‌گوید تشدید قوانین برای اخراج کمک خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]جیمز نمونه از مرکز بین المللی برنان در نیویورک می گوید که قوانین Tightening برای recusal کمک خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Where a client raises any objection to a decision of a judicial authentication institution on whether to implement a recusal or not, the client may withdraw its commission of authentication.
[ترجمه گوگل]در صورتی که مشتری نسبت به تصمیم یک مؤسسه احراز هویت قضایی مبنی بر اجرای یا عدم اجرای رد صلاحیت اعتراضی داشته باشد، مشتری می تواند کمیسیون احراز هویت خود را پس بگیرد
[ترجمه ترگمان]در جایی که یک مشتری هر گونه اعتراضی را به تصمیم یک موسسه اعتبار قضایی در خصوص اجرای یک recusal یا خیر، افزایش می دهد، مشتری می تواند کمیسیون تایید هویت خود را پس بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He said the court provided no guidance about when recusal will be constitutionally required.
[ترجمه گوگل]او گفت که دادگاه هیچ راهنمایی در مورد اینکه چه زمانی بر اساس قانون اساسی مورد نیاز است، ارائه نکرده است
[ترجمه ترگمان]وی گفت که دادگاه هیچ راهنمایی در مورد زمانی که قانون اساسی مورد نیاز باشد ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Not every campaign gave gift requires judges a judge's recusal court said.
[ترجمه گوگل]هر کمپینی که هدیه می دهد نیازی به قضات ندارد که دادگاه رد قاضی گفته است
[ترجمه ترگمان]قاضی دادگاه recusal گفت که هر کمپین هدیه ای به قضات ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Article 48 The decision of a people's court on a request for recusal shall be made orally or in writing within three days after the request was made.
[ترجمه گوگل]ماده 48 - تصمیم دادگاه مردمی در مورد تقاضای استرداد به صورت شفاهی یا کتبی ظرف سه روز پس از طرح درخواست صادر می‌شود
[ترجمه ترگمان]ماده ۴۸ تصمیم دادگاه برای درخواست برای recusal باید بصورت شفاهی یا کتبی در عرض سه روز پس از انجام درخواست انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A labor dispute arbitration commission shall timely make a decision on an application for recusal and notify verbally or in writing the party of its decision.
[ترجمه گوگل]کمیسیون داوری اختلاف کار باید به موقع تصمیم خود را در مورد تقاضای استرداد اتخاذ کند و تصمیم خود را شفاهی یا کتبی به طرف اعلام کند
[ترجمه ترگمان]کمیسیون داوری و داوری به موقع تصمیمی مبنی بر درخواست recusal و اطلاع دادن به صورت شفاهی و یا در نوشتن حزب تصمیم خود اتخاذ می نماید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Not every campaign gift requires a judges aqusisal judge's recusal, the court said.
[ترجمه گوگل]دادگاه گفت که هر هدیه تبلیغاتی مستلزم استعفای قاضی قاضی نیست
[ترجمه ترگمان]دادگاه گفت که هر هدیه کمپین نیازمند قاضی aqusisal قاضی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He said the court provided no guidance about when recusels recusal will be constitutionally required.
[ترجمه گوگل]او گفت که دادگاه هیچ راهنمایی در مورد اینکه چه زمانی بر اساس قانون اساسی رد انصراف ها الزامی است ارائه نکرده است
[ترجمه ترگمان]وی گفت که دادگاه هیچ راهنمایی در مورد زمانی که قانون اساسی در قانون اساسی مورد نیاز باشد، ارائه نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Chief Justice John Roberts was one of four dissenters. He said the court provided no guidance about when recusal will be constitutionally required.
[ترجمه گوگل]قاضی ارشد جان رابرتز یکی از چهار مخالف بود او گفت که دادگاه هیچ راهنمایی در مورد اینکه چه زمانی بر اساس قانون اساسی مورد نیاز است، ارائه نکرده است
[ترجمه ترگمان]قاضی ارشد جان رابرتز یکی از چهار مخالف بود وی گفت که دادگاه هیچ راهنمایی در مورد زمانی که قانون اساسی مورد نیاز باشد ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• disqualification of judge from a particular trial or legal proceeding due to prejudice or conflict of interest (law)

پیشنهاد کاربران

/rɪˈkjuːzəl/
the withdrawal of a judge, prosecutor, or juror from a case on the grounds that they are unqualified to perform legal duties because of a possible conflict of interest or lack of impartiality
...
[مشاهده متن کامل]

سلب صلاحیت از یک قاضی، دادستان و یا هیئت منصفه در یک دادگاه خاص یا روند قانونی، به دلیل قضاوت تبعیض آمیز یا تضاد منافع
prosecutors filed a motion for her recusal in one of the cases.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/recusal

بپرس