recurve

/ˌriːˈkɜːrv//ˌriːˈkɜːv/

معنی: کج، کج کردن، برگشته کردن
معانی دیگر: به عقب خماندن، پسخمیده کردن، واکژاندن، منحنی شدن، کج شدن

بررسی کلمه

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: recurves, recurving, recurved
مشتقات: recurvation (n.)
• : تعریف: to bend or curve back or backward, as the ends of certain shooting bows.

- You can tell it is an ibex because its horns recurve.
[ترجمه ایمان] می توانی بگویی یک بز کوهی است چون شاخ هایش خمیده است
|
[ترجمه گوگل] می توانید بگویید که بزکوهی است زیرا شاخ هایش دوباره خمیده می شوند
[ترجمه ترگمان] تو می توانی بگویی که این یک قوچ است، چون شاخ its است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. VAMCO is expected to recurve in the northwestern periphery of the subtropical ridge, and is expected to accelerate.
[ترجمه گوگل]انتظار می رود VAMCO در حاشیه شمال غربی خط الراس نیمه گرمسیری دوباره انحنا پیدا کند و انتظار می رود شتاب بگیرد
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که VAMCO در حاشیه شمال غربی این صخره به پرواز درآید و انتظار می رود که سرعت بخشیدن به آن افزایش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The recurve bow system in fact is a switch for transforming one person's biology energy to archery's mechanical energy.
[ترجمه گوگل]سیستم کمان برگشتی در واقع یک سوئیچ برای تبدیل انرژی بیولوژیکی یک فرد به انرژی مکانیکی تیراندازی با کمان است
[ترجمه ترگمان]سیستم bow recurve در حقیقت یک سوییچ برای تبدیل انرژی زیست شناسی یک فرد به انرژی مکانیکی تیر اندازی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. DOLPHIN is expected to recurve after it traverses the ridge axis.
[ترجمه گوگل]انتظار می رود که دلفین پس از عبور از محور خط الراس دوباره انحنا پیدا کند
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که DOLPHIN بعد از آن که از محور ridge عبور می کند، از هم جدا شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This article will deal with Recurve Bows.
[ترجمه گوگل]این مقاله به Recurve Bows می پردازد
[ترجمه ترگمان]این مقاله با Recurve Bows معامله خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Seek out the archery retailer that has recurve bow knowledge.
[ترجمه گوگل]به دنبال خرده فروش تیراندازی با کمان باشید که دانش کمان برگشتی دارد
[ترجمه ترگمان]به سراغ خرده فروش معروف تیراندازی بروید که دانش bow را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. However, storms that form more north or east have a greater chance to threaten the Eastern seaboard or simply recurve into the open ocean.
[ترجمه گوگل]با این حال، طوفان هایی که بیشتر به سمت شمال یا شرق شکل می گیرند، شانس بیشتری برای تهدید ساحل شرقی یا بازگشت به اقیانوس باز دارند
[ترجمه ترگمان]با این حال، طوفان هایی که شمال یا شرق را تشکیل می دهند شانس بیشتری برای تهدید ساحل شرقی و یا به راحتی به اقیانوس آزاد دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is expected that a weak mid-latitude trough will develop later in the forecast period and creates a weakness between the ridges, allowing KROSA to recurve.
[ترجمه گوگل]انتظار می‌رود که در اواخر دوره پیش‌بینی، یک فرورفتگی ضعیف در عرض جغرافیایی میانی ایجاد شود و ضعفی بین پشته‌ها ایجاد کند و به KROSA اجازه انحنا را بدهد
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که طی دوره پیش بینی یک آبشخور ضعیف در نیمه عرض ایجاد شود و نقطه ضعفی را بین the ایجاد کند و به KROSA اجازه دهد که به recurve برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. These light horse archers are lightly armoured and equipped with a hand weapon and their mighty recurve bow, able to pepper their enemies with arrows and stay clear of trouble.
[ترجمه گوگل]این کمانداران اسب سبک زرهی سبکی دارند و مجهز به یک سلاح دستی و کمان انحنای قدرتمند خود هستند که می‌توانند با تیر دشمنان خود را تسخیر کنند و از مشکلات دور بمانند
[ترجمه ترگمان]این archers سبک مجهز به اسلحه مسلح هستند و مجهز به سلاح دستی و کمان mighty هستند که می توانند دشمنان خود را با تیر بزنند و از دردسر دوری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The bow and the arrow are the essential two main equipments in the recurve bow system.
[ترجمه گوگل]کمان و پیکان دو تجهیزات اصلی اساسی در سیستم کمان برگشتی هستند
[ترجمه ترگمان]کمان و تیر دو تجهیزات اصلی در سیستم کمانش recurve هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. NAKRI will pass through the weakness between the high pressure and recurve.
[ترجمه گوگل]NAKRI از ضعف بین فشار بالا و انحنا عبور خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]NAKRI از ضعف بین فشار بالا و recurve عبور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. NAKRI will traverse the ridge axis of the steering subtropical ridge and recurve.
[ترجمه گوگل]NAKRI محور خط الراس خط الراس نیمه گرمسیری هدایت را طی می کند و دوباره منحنی می کند
[ترجمه ترگمان]NAKRI از محور ridge از صخره subtropical و recurve عبور خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. After that, an approaching mid-latitude trough is expected to induce a weakness in the subtropical ridge, allowing FITOW to recurve.
[ترجمه گوگل]پس از آن، انتظار می‌رود که یک فرورفتگی در عرض جغرافیایی وسط، ضعفی را در خط الراس نیمه گرمسیری ایجاد کند و به FITOW اجازه انحنا را بدهد
[ترجمه ترگمان]پس از آن، انتظار می رود که یک مسیر نزدیک به نیمه عرض جغرافیایی یک ضعف در the نیمه استوایی ایجاد کند که به FITOW اجازه می دهد به recurve برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کج (فعل)
recurve

کج کردن (فعل)
top, tip, incline, deflect, bend, strain, slant, list, crook, tilt, contort, inflect, recurve, distort, hook, incurve

برگشته کردن (فعل)
recurve, recurvate

تخصصی

[زمین شناسی] منحنی - عارضه ای که در نتیجه گسترش متوالی رو به خشکی یک باریکه یا دماغه حاصل می آید.

انگلیسی به انگلیسی

• bend or curve something backward; bend or curve something in the opposite direction

پیشنهاد کاربران

بپرس