recurvate


معنی: کج، برگشته، دارای راس منحنی، برگشته کردن
معانی دیگر: خمیده به عقب، پسخمیده

مترادف ها

کج (صفت)
devious, crank, lopsided, indirect, wry, crooked, cater-cornered, sinister, snafu, recurvate, left-hand, sideling

برگشته (صفت)
renegade, inverse, recurvate

دارای راس منحنی (صفت)
recurvate

برگشته کردن (فعل)
recurve, recurvate

پیشنهاد کاربران

بپرس