1. recurring memories
خاطرات بازآیند
2. he kept recurring to the first question
او مرتبا به سئوال اول برمی گشت.
3. A recurring knee injury may have impaired his chances of winning the tournament.
[ترجمه گوگل]آسیب دیدگی مکرر زانو ممکن است شانس او را برای برنده شدن در مسابقات مختل کرده باشد
[ترجمه ترگمان]یکی از آسیب های مفصل زانو ممکن است به شانس خود برای برنده شدن این مسابقات آسیب برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یکی از آسیب های مفصل زانو ممکن است به شانس خود برای برنده شدن این مسابقات آسیب برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She has a recurring nightmare about being stuck in a lift.
[ترجمه گوگل]او یک کابوس مکرر در مورد گیرکردن در آسانسور می بیند
[ترجمه ترگمان]اون یه کابوس میبینه که تو آسانسور گیر کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اون یه کابوس میبینه که تو آسانسور گیر کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He has recurring flashbacks to the night his friends died.
[ترجمه Iliya One] او مدام شبی که دوستانش مردند برایش بازگو می شود.|
[ترجمه razgol motamedi] شبی که دوستانش مردند مدام برایش تداعی می شود.|
[ترجمه گوگل]او فلاش بک های مکرر به شبی که دوستانش مردند دارد[ترجمه ترگمان]او flashbacks را به شبی که دوستانش مردن، تکرار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. This is a constantly recurring problem which we must deal with.
[ترجمه فرزانه] ، این یک مشکل تکراری دائمی است که ما باید با آن کنار بیاییم|
[ترجمه گوگل]این یک مشکل دائماً تکراری است که باید با آن مقابله کنیم[ترجمه ترگمان]این یک مشکل مداوم است که باید با آن مقابله کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The father-daughter relationship is a recurring theme in her novels.
[ترجمه گوگل]رابطه پدر و دختر موضوعی تکراری در رمان های اوست
[ترجمه ترگمان]رابطه پدر و دختر یک موضوع تکراری در رمان های او است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رابطه پدر و دختر یک موضوع تکراری در رمان های او است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Love is a recurring theme in the book.
[ترجمه گوگل]عشق یک موضوع تکراری در کتاب است
[ترجمه ترگمان]عشق یک موضوع تکراری در کتاب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عشق یک موضوع تکراری در کتاب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Motifs Composers have sometimes used a recurring motif or melodic phrase to establish the atmosphere of a piece.
[ترجمه گوگل]موتیف ها آهنگسازان گاهی از یک موتیف یا عبارت ملودیک تکراری برای تثبیت فضای یک قطعه استفاده کرده اند
[ترجمه ترگمان]Motifs آهنگسازان گاهی از یک نقش و یا عبارت ملودی برای ایجاد جو یک قطعه استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Motifs آهنگسازان گاهی از یک نقش و یا عبارت ملودی برای ایجاد جو یک قطعه استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He felt a recurring flash of resentment towards Helen.
[ترجمه گوگل]او یک جرقه تکراری از خشم نسبت به هلن احساس کرد
[ترجمه ترگمان]احساس ناراحتی شدیدی نسبت به هلن احساس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]احساس ناراحتی شدیدی نسبت به هلن احساس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The chances of Down's recurring in a subsequent birth is also rare in most instances.
[ترجمه گوگل]احتمال عود داون در زایمان بعدی نیز در بیشتر موارد نادر است
[ترجمه ترگمان]شانس تکرار شونده در یک تولد پس از آن نیز در اغلب موارد نادر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شانس تکرار شونده در یک تولد پس از آن نیز در اغلب موارد نادر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A recurring comment was that some patients deliberately prolong treatment.
[ترجمه گوگل]یک نظر تکراری این بود که برخی از بیماران عمدا درمان را طولانی می کنند
[ترجمه ترگمان]یک اظهار نظر مکرر این بود که برخی از بیماران عمدا درمان را طولانی تر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک اظهار نظر مکرر این بود که برخی از بیماران عمدا درمان را طولانی تر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This is one of the great recurring themes of human history, the balance between cooperation and conflict.
[ترجمه گوگل]این یکی از موضوعات تکرار شونده بزرگ تاریخ بشر است، تعادل بین همکاری و درگیری
[ترجمه ترگمان]این یکی از موضوعات بزرگ مکرر تاریخ بشر، تعادل بین هم کاری و درگیری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این یکی از موضوعات بزرگ مکرر تاریخ بشر، تعادل بین هم کاری و درگیری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Even if you spend more and risk recurring sticker shock, the place is a good bet to tranquilize you.
[ترجمه گوگل]حتی اگر بیشتر خرج کنید و خطر شوک تکراری استیکر را داشته باشید، مکان شرط خوبی برای آرامش شماست
[ترجمه ترگمان]حتی اگر شما بیش از حد دچار شوک recurring شده باشید، این مکان یک شرط خوب برای tranquilize شما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حتی اگر شما بیش از حد دچار شوک recurring شده باشید، این مکان یک شرط خوب برای tranquilize شما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید