1. I have a recurrent dream that I've turned into an elephant.
[ترجمه گوگل]من یک خواب تکراری می بینم که به فیل تبدیل شده ام
[ترجمه ترگمان]چند بار خواب دیدم که تبدیل به یک فیل شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Recurrent dreams are not necessarily indicative of psychological problems.
[ترجمه گوگل]رویاهای مکرر لزوماً نشان دهنده مشکلات روانی نیستند
[ترجمه ترگمان]رویاهای شیرین لزوما نشان دهنده مشکلات روانی نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The theme of creation is a recurrent motif in Celtic mythology.
[ترجمه گوگل]مضمون آفرینش یک نقش مکرر در اساطیر سلتیک است
[ترجمه ترگمان]موضوع خلق یک نقش و نگار بازگشتی در اساطیر سلتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Race is a recurrent theme in the work.
[ترجمه گوگل]نژاد موضوعی تکراری در اثر است
[ترجمه ترگمان]مسابقه یک موضوع تکراری در کار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. LeFanu suffered all his life from a recurrent nightmare that he was trapped in a falling house.
[ترجمه گوگل]LeFanu تمام زندگی خود را از یک کابوس مکرر رنج می برد که در یک خانه در حال سقوط به دام افتاده بود
[ترجمه ترگمان]LeFanu زندگی او را از یک کابوس دو بار تحمل کرده بود که در یک خانه سقوط کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He suffered from recurrent bouts of fever.
[ترجمه گوگل]او از حملات مکرر تب رنج می برد
[ترجمه ترگمان]او از کش مکش مکرر تب رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Poverty is a recurrent theme in her novels.
[ترجمه گوگل]فقر یک موضوع تکراری در رمان های اوست
[ترجمه ترگمان]فقر یک موضوع تکراری در رمان های او است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Political revolution is a recurrent theme in Riley's books.
[ترجمه گوگل]انقلاب سیاسی یک موضوع تکراری در کتاب های رایلی است
[ترجمه ترگمان]انقلاب سیاسی یک موضوع تکراری در کتاب های رایلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. For much of his life he suffered from recurrent bouts of depression.
[ترجمه گوگل]او در بیشتر عمر خود از حملات مکرر افسردگی رنج می برد
[ترجمه ترگمان]برای بسیاری از عمرش از افسردگی مکرر رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Nature is a recurrent theme in Frost's poetry.
[ترجمه گوگل]طبیعت موضوعی تکراری در شعر فراست است
[ترجمه ترگمان]طبیعت یک موضوع تکراری در شعر فراست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. These contradictions explain the recurrent expenditure crises.
[ترجمه گوگل]این تناقضات بحران های هزینه های مکرر را توضیح می دهد
[ترجمه ترگمان]این تضادها منجر به بروز بحران های مکرر هزینه می گردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. All your recurrent fears of the world ganging up on you came to the surface, and you ran away.
[ترجمه گوگل]تمام ترسهای مکرر شما از این که دنیا بر سر شما جمع شده بود، ظاهر شد و شما فرار کردید
[ترجمه ترگمان]تمام ترس های زودگذر تو از دنیا به سطح آب رسیده و تو فرار کردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. They include poor growth, recurrent chest infections, chronic diarrhoea and skin infections.
[ترجمه گوگل]آنها شامل رشد ضعیف، عفونت های مکرر قفسه سینه، اسهال مزمن و عفونت های پوستی هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها شامل رشد ضعیف، عفونت های سینه مکرر، اسهال مزمن و عفونت های پوستی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. A persistent, recurrent theme; a single strand of ancient lore in the weave.
[ترجمه گوگل]موضوع دائمی و مکرر؛ یک رشته از افسانه های باستانی در بافت
[ترجمه ترگمان]یک موضوع دایمی و مکرر؛ یک رشته از دانش قدیم در بافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Unemployment was a recurrent problem throughout this period.
[ترجمه گوگل]بیکاری یک مشکل تکراری در این دوره بود
[ترجمه ترگمان]بیکاری در طول این دوره یک مشکل متناوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید