1. He looked down at the recumbent figure.
[ترجمه گوگل]او به چهره دراز کشیده نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]به پیکر دراز کشیده خوابیده نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She looked at Timothy's recumbent form beside her.
[ترجمه گوگل]او به حالت دراز کشیده تیموتی در کنارش نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]به چهره خوابیده وتی که در کنارش نشسته بود نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Midwestern tourists stopped to consider the recumbent women.
[ترجمه گوگل]گردشگران غرب میانه ایستادند تا زنان دراز کشیده را در نظر بگیرند
[ترجمه ترگمان]توریست های ساکن منطقه Midwestern توقف کردند تا زنان خوابیده را در نظر بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. One must have served as a recumbent tombstone, since it has a slot at one end to hold a vertical cross.
[ترجمه گوگل]یکی باید به عنوان سنگ قبر دراز کشیده باشد، زیرا در یک انتها شکافی برای نگه داشتن صلیب عمودی دارد
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها باید به عنوان سنگ قبر خوابیده عمل کرده باشد، چون یک شکاف در یک طرف دارد تا یک صلیب عمودی نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. To his horror, he discerned a recumbent shape at the side of the line.
[ترجمه گوگل]در کمال وحشت، شکلی دراز کشیده را در کنار خط تشخیص داد
[ترجمه ترگمان]در کمال وحشت تشخیص او را در کنار مرز تشخیص داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He could not, for he was lying recumbent and unconscious on the carefully tended garden.
[ترجمه گوگل]او نمی توانست، زیرا دراز کشیده و بیهوش در باغی که به دقت مراقبت شده بود، دراز کشیده بود
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست، زیرا او خوابیده بود و بی هوش روی باغچه مراقبت از مراقبت قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. And there was Iris Sunderby's recumbent body sprawled in the back.
[ترجمه گوگل]و بدن دراز کشیده آیریس ساندربی در پشت پراکنده بود
[ترجمه ترگمان]و بدن دراز کشیده ایریس روی پشتش ولو شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He searched the recumbent form of his captive roughly and, straightening, tossed a slim package to Alexei.
[ترجمه گوگل]او شکل دراز کشیده اسیر خود را تقریباً جستجو کرد و در حالی که صاف می شد، بسته ای باریک را به سمت الکسی پرتاب کرد
[ترجمه ترگمان]او شکل دراز زندانی خود را که با خشونت اسیر شده بود جستجو کرد و بسته کوچکی را به آل کسی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The situation that mess has recumbent government and industry body must be changed now.
[ترجمه گوگل]وضعیت نابسامانی که دولت و بدنه صنعت را در حال خوابانده است، اکنون باید تغییر کند
[ترجمه ترگمان]وضعیتی که در آن آشفتگی دولت و بدنه صنعت را به هم ریخته است باید تغییر کرده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Orion appears in a recumbent position when he first enters the stage of sky.
[ترجمه گوگل]جبار زمانی که برای اولین بار وارد صحنه آسمان می شود در حالت دراز کشیده ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]اوریون هنگام ورود به مرحله آسمان ظاهر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Or a reader perching atop a recumbent hippo?
[ترجمه گوگل]یا خواننده ای که بر فراز یک اسب آبی دراز کشیده نشسته است؟
[ترجمه ترگمان]یا یه خواننده روی یه کرگدن خوابیده خوابیده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Recumbent animals exhibit opisthotonus, head tilt, strabismus and nystagmus.
[ترجمه گوگل]حیوانات دراز کشیده اپیستوتونوس، کج شدن سر، استرابیسم و نیستاگموس را نشان می دهند
[ترجمه ترگمان]حیوانات Recumbent، opisthotonus، کج کردن سر، strabismus و nystagmus را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Bicycles, bikes, MTB, mountain bikes, road bikes recumbent, components, gears.
[ترجمه گوگل]دوچرخه، دوچرخه، MTB، دوچرخه کوهستان، دوچرخه جاده خوابیده، قطعات، دنده
[ترجمه ترگمان]دوچرخه، دوچرخه، دوچرخه، دوچرخه کوهستان، دوچرخه راه ها، اجزا، دنده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It glided noiselessly towards the recumbent woman.
[ترجمه گوگل]بی صدا به سمت زن دراز کشیده می چرخید
[ترجمه ترگمان]بی صدا و بی صدا به طرف خانم خوابیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The assumption of the recumbent position is associated with shoulder pain.
[ترجمه گوگل]فرض وضعیت درازکش با درد شانه همراه است
[ترجمه ترگمان]فرض وضعیت خوابیده با درد شانه مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید