recrudescence

/ˌriːkruːˈdesəns//ˌriːkruːˈdesəns/

معنی: تجدید، عود، برگشت، برگشتگی، ظهور مجدد، عود مرض
معانی دیگر: بازگشت، رجعت

جمله های نمونه

1. There has been an unwelcome recrudescence of racist attacks.
[ترجمه گوگل]افزایش ناخواسته حملات نژادپرستانه وجود داشته است
[ترجمه ترگمان]یه سری حملات ناخوشایند رخ داده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Objective : To investigate the relationships between the recrudescence abortion and chromosome aberration.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی رابطه بین سقط مجدد و انحراف کروموزومی
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی روابط بین سقط recrudescence و محرک کروموزوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Always inaccessibility satisfaction effect, and common recrudescence.
[ترجمه گوگل]همیشه اثر رضایت از دسترس ناپذیری، و تکرار متداول
[ترجمه ترگمان]عدم دسترسی به میزان رضایتمندی، و recrudescence متداول
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Improper diet and emotional maladjustment to the illness's recrudescence and turning to complexity. "
[ترجمه گوگل]رژیم غذایی نامناسب و ناسازگاری عاطفی به تشدید بیماری و تبدیل شدن به پیچیدگی "
[ترجمه ترگمان]رژیم نامناسب و واکنش عاطفی به وضعیت بیماری و تبدیل به پیچیدگی \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Results The incisions of 12 patients were all healed with no recrudescence and metastasis.
[ترجمه گوگل]ResultsThe برش از 12 بیمار همه بدون بازگشت و متاستاز بهبود یافتند
[ترجمه ترگمان]نتایج برش های ۱۲ بیمار همگی با no و متاستاز درمان شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The stop laser show latter several days the tumor has not seen the recrudescence.
[ترجمه گوگل]لیزر توقف چند روز بعد تومور عود را ندیده است
[ترجمه ترگمان]این دومین نمایش لیزری است که چند روز پس از آن تومور دیده نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. BACKGROUNDS: Chronic Hepatitis B ( CHB ) is a disease with high incidence and recrudescence.
[ترجمه گوگل]سابقه و هدف: هپاتیت B مزمن (CHB) یک بیماری با بروز و عود زیاد است
[ترجمه ترگمان]backgrounds: هپاتیت B مزمن B (CHB)یک بیماری با شیوع بالا و recrudescence است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تجدید (اسم)
resumption, restoration, anabiosis, renewal, revival, repeat, recrudescence, repetition, instauration

عود (اسم)
backset, recurrence, relapse, lute, reversion, regression, recidivism, recrudescence

برگشت (اسم)
tergiversation, reprise, return, repercussion, backstroke, relapse, regression, regress, reflux, reversal, turnover, revert, coming back, recrudescence, regurgitation, retrogression, refluence, upturn

برگشتگی (اسم)
deviance, turnover, deviancy, invert, recrudescence, retroflection, retroflexion

ظهور مجدد (اسم)
recrudescence

عود مرض (اسم)
recrudescence

انگلیسی به انگلیسی

• re-eruption, reappearance (disease)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : recrudesce
✅️ اسم ( noun ) : recrudescence
✅️ صفت ( adjective ) : recrudescent
✅️ قید ( adverb ) : _
recrudescence ( پزشکی )
واژه مصوب: برگشت 3
تعریف: ظهور مجدد علائم بیماری، چند روز تا چند هفته پس از بهبود ظاهری

بپرس