recreational

جمله های نمونه

1. recreational activities
کارهای تفریحی

2. Society largely turns a blind eye to recreational drug use.
[ترجمه ستار] جامعه تا حد زیادی چشمش را بر مصرف تفریحی مواد مخدر می بندد
|
[ترجمه غزل] جامعه به مصرف مواد مخدر به صورت تفریحی نگاه میکند
|
[ترجمه تیرو] جامعه عمدتا چشمانش را بر مصرف تفریحی مواد مخدر بسته است
|
[ترجمه toohidsharifi] جامعه تا حد زیادی چشمانش را در برابر مصرف مواد مخدر بسته است
|
[ترجمه سردار وایقان نژاد] جامعه عموماً چشم به روی مصرف تفننی مواد مخدر می بندد.
|
[ترجمه گوگل]جامعه تا حد زیادی چشم خود را بر مصرف تفریحی مواد مخدر می بندد
[ترجمه ترگمان]جامعه تا حد زیادی چشم کور به استفاده از مصرف مواد مخدر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Those who think this is a harmless recreational drug should wise up.
[ترجمه گوگل]کسانی که فکر می کنند این یک داروی تفریحی بی ضرر است، باید هوشیار باشند
[ترجمه ترگمان]کسانی که فکر می کنند این یک داروی سرگرمی بی ضرر است باید عاقل باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There is a scheme afoot to improve recreational facilities in the area.
[ترجمه گوگل]طرحی برای بهبود امکانات تفریحی در این منطقه در حال انجام است
[ترجمه ترگمان]طرحی برای بهبود تسهیلات تفریحی در منطقه وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The town and its environs are inviting, with recreational attractions and art museums.
[ترجمه حاج مجید سوزوکی] شهر و اطراف و اکنافش با جاذبه های تفریحی و موزه هایش، آدمی را بسوی خود جذب می کند
|
[ترجمه گوگل]شهر و اطراف آن با جاذبه های تفریحی و موزه های هنری جذاب است
[ترجمه ترگمان]شهر و اطرافش با جاذبه های تفریحی و موزه های هنری دعوت می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These areas are set aside for public recreational use.
[ترجمه گوگل]این مناطق برای استفاده تفریحی عمومی در نظر گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]این مناطق برای استفاده تفریحی دولتی کنار گذاشته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Recreational reading can be defined as a pastime by which the reader fills in time pleasantly.
[ترجمه گوگل]خواندن تفریحی را می توان سرگرمی تعریف کرد که خواننده با آن زمان را به خوبی پر می کند
[ترجمه ترگمان]خواندن تفریحی می تواند به عنوان یک سرگرمی تعریف شود که خواننده آن را با لذت پر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Lucien was never invited to participate in recreational activities.
[ترجمه گوگل]لوسین هرگز برای شرکت در فعالیت های تفریحی دعوت نشد
[ترجمه ترگمان]لوسین هیچ گاه برای شرکت در فعالیت های تفریحی دعوت نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Recreational skiers tense up when they encounter fear, be it due to difficult snow conditions, moguls or gradient.
[ترجمه گوگل]اسکی بازان تفریحی وقتی با ترس مواجه می شوند، چه به دلیل شرایط سخت برفی، چه مغول ها یا شیب زمین، دچار تنش می شوند
[ترجمه ترگمان]اسکی بازان تفریحی هنگامی که با ترس مواجه می شوند، به دلیل شرایط سخت برف و با نفوذ و یا شیب به آن دچار می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They usually handle discipline, attendance, social and recreational programs, and health and safety.
[ترجمه گوگل]آنها معمولاً نظم و انضباط، حضور و غیاب، برنامه های اجتماعی و تفریحی و بهداشت و ایمنی را مدیریت می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها معمولا انضباط، حضور، برنامه های اجتماعی و تفریحی، و سلامت و امنیت را اداره می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This flexible response to any drug, whether recreational or therapeutic, is called tolerance.
[ترجمه گوگل]این پاسخ انعطاف پذیر به هر دارویی، اعم از تفریحی یا درمانی، تحمل نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]این واکنش انعطاف پذیر به هر دارو، چه تفریحی و چه درمانی، تحمل نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Research showed the region had many recreational activities squeezed into a compact area, said Herder.
[ترجمه گوگل]هردر گفت: تحقیقات نشان داد که این منطقه دارای بسیاری از فعالیت های تفریحی است که در یک منطقه فشرده فشرده شده است
[ترجمه ترگمان]هردر گفت که تحقیقات نشان داد که منطقه فعالیت های تفریحی بسیاری دارد که به یک منطقه فشرده فشرده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Sports bags contain special compartments for recreational gear.
[ترجمه گوگل]کیف های ورزشی دارای محفظه های مخصوص برای وسایل تفریحی هستند
[ترجمه ترگمان]کیسه های ورزشی حاوی محفظه های مخصوص برای لوازم تفریحی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In fact, caffeine is arguably the safest recreational drug.
[ترجمه گوگل]در واقع، کافئین بی‌خطرترین داروی تفریحی است
[ترجمه ترگمان]در حقیقت کافئین به عنوان ایمن ترین داروی تفریحی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Its name stands for recreational active vehicle with four-wheel drive and is priced for entry-level buyers.
[ترجمه گوگل]نام آن مخفف خودروی فعال تفریحی با چهار چرخ متحرک است و برای خریداران پایه قیمت گذاری شده است
[ترجمه ترگمان]نام آن برای وسایل نقلیه فعال تفریحی با محرک چهار چرخ است و برای خریداران سطح ورود قیمت گذاری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to leisure, pertaining to relaxing activities
recreational means relating to recreation.

پیشنهاد کاربران

تفریحی - تفننی - همینطوری عشقی یه کاری رو کردن
∆ a dope, is a drug taken illegally for recreational purposes, especially cannabis
بازآفرینانه
تفریحی
relating to or denoting activity done for enjoyment when one is not working.
relating to or denoting drugs taken on an occasional basis for enjoyment.
صرفاً جهت لذت
تفریحی
تفننی
بازیافتی - باز خلق شده - تصفیه شده ( در مورد آب )
تفریحات
"Recreational possibilities "یعنی:
"امکانات تفریحی"
اردو تفریحی
تفریحی
تفننی| recreational drug use
تفریحی

تفریحی ، سرگرم کننده ( صفت است )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس