recreant

/ˈrekrɪənt//ˈrekrɪənt/

معنی: ترسو، خائن، بی وفا، ناسپاس، تسلیم شونده
معانی دیگر: (در اصل) التماس کننده، پناه خواه، بزدل، کم جرئت

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: not faithful to a cause or set of principles; disloyal.
مشابه: apostate, dastardly, disloyal, renegade

(2) تعریف: lacking courage; cowardly.
مشابه: dastardly
اسم ( noun )
مشتقات: recreantly (adv.), recreance (n.), recreancy (n.)
(1) تعریف: one who betrays; traitor.
مشابه: renegade

- The recreants who mutinied will be executed.
[ترجمه گوگل] بازآفرینانی که شورش کردند اعدام خواهند شد
[ترجمه ترگمان] The که شورش کردند اعدام خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a cowardly person.
مشابه: coward

جمله های نمونه

1. Why are some people very recreant can still you like to see horror piece?
[ترجمه گوگل]چرا برخی از مردم بسیار خلاق هستند آیا هنوز هم دوست دارید قطعه ترسناک را ببینید؟
[ترجمه ترگمان]چرا بعضی از مردم هنوز می تونن یه تیکه ترسناک رو ببینن؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I think I am a coward, a recreant and a fool. Even now I don't know how to react when he shows me his eyes and grin.
[ترجمه گوگل]فکر می کنم یک ترسو، یک متفکر و یک احمق هستم الان هم نمی دانم وقتی چشمانش را به من نشان می دهد و پوزخند می زند چه واکنشی نشان بدهم
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که من یک ترسو هستم، یک احمق و یک احمق حتی حالا هم نمی دانم چه واکنشی نشان دهم وقتی که چشمانش را به من نشان می دهد و نیشش باز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. What Zhao Benshan describes Fan Wei is recreant, a leaf falls down to be afraid of break in the end, fan Wei also admits, oneself are overcautious Guo Xiaosheng's living person.
[ترجمه گوگل]چیزی که ژائو بنشان توصیف می کند فن وی خلاقانه است، یک برگ می افتد تا از شکستن در پایان بترسد، فن وی نیز اعتراف می کند، خود فرد زنده گوئو شیائوشنگ بیش از حد محتاط است
[ترجمه ترگمان]چیزی که ژایو وی وی را توصیف می کند، recreant است، برگی که از شکستن در انتها هراس دارد، طرفدار وی نیز اقرار می کند که خود شخص overcautious گیو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Some provinces had proved recreant.
[ترجمه گوگل]برخی از استان‌ها نشان داده بودند که خلاق هستند
[ترجمه ترگمان]برخی ایالات recreant را ثابت کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. After why liking her, what dare often do, but afterthething goes, do not feel how recreant again however. ?
[ترجمه گوگل]پس از اینکه چرا او را دوست دارم، چه جرات می کنم اغلب انجام دهم، اما بعد از آن اتفاق می افتد، احساس نکنید که چقدر دوباره خلاقانه است ?
[ترجمه ترگمان]بعد از این که چرا از او خوشم می آید، چه طور جرات می کند این کار را بکند، اما afterthething می رود، اما باز هم احساس نمی کند که باز هم recreant چی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. How does ability let him become brave firm and bold have self-confidence, no longer so cowardly and recreant incapacity ?
[ترجمه گوگل]چگونه توانایی به او اجازه می‌دهد که شجاع، محکم و جسور شود، اعتماد به نفس داشته باشد، دیگر آنقدر ناتوانی ترسو و خلاقانه نباشد؟
[ترجمه ترگمان]این توانایی به او اجازه می دهد که یک شرکت شجاع و بااعتماد به نفس، دیگر آن قدر بزدل و فاقد صلاحیت باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He does not listen unluckily, must oneself go him caries recreant, must make help a person greatly.
[ترجمه گوگل]او با بدشانسی گوش نمی دهد، باید خودش به او پوسیدگی بازآفرینی کند، باید انسان را بسیار کمک کند
[ترجمه ترگمان]متاسفانه او به unluckily گوش نمی دهد، باید خودش به him برود، باید به یک نفر خیلی کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Then Gemma, the girl Arthur loved, mistook Arthurfor the recreant.
[ترجمه گوگل]سپس جما، دختری که آرتور دوستش داشت، آرتور را برای بازآفرین اشتباه گرفت
[ترجمه ترگمان]سپس جما، دختری که ارتور دوستش می داشت، Arthurfor را اشتباه گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ترسو (اسم)
coward, recreant, chicken, goosey, caitiff, goosy, pigeon

خائن (اسم)
renegade, betrayer, traitor, ratter, quisling, recreant

بی وفا (صفت)
fickle, variable, recreant, disloyal, unfaithful, faithless, untrue, fair-weather, inconstant

ناسپاس (صفت)
recreant, disloyal, ungrateful, ingrate, thankless

تسلیم شونده (صفت)
recreant

انگلیسی به انگلیسی

• coward, fearful person; traitor, disloyal person, unfaithful person

پیشنهاد کاربران

بپرس