1. purchase records
اسناد خرید
2. a thermometer records temperatures
حرارت سنج گرما را نشان می دهد.
3. his daily records are not complete
یادداشت های روزانه ی او کامل نیست.
4. office of the records
اداره بایگانی
5. the company's past records
پرونده های سابق شرکت
6. to view the records
سوابق امر را رسیدگی کردن
7. we keep the records in this room
اسناد را در این اتاق نگهداری می کنیم.
8. a pressing of phonograph records
یک دسته صفحه ی گرامافون (پرس شده)
9. a careful examination of the records
بررسی دقیق سوابق
10. this is one of his latest records
این یکی از آخرین صفحه های او است.
11. to entrust one's lawyer with the records
پرونده ها را در اختیار وکیل خود قرار دادن