reconvert

معنی: تغییر حال مجدد یافتن، پولی را مجدداتسعیر کردن

معانی دیگر: دوباره به مذهب یا عقیده یا شکل اول خود بازگشتن، برای دومین بار بدین یاایینی گرویدن

بررسی کلمه

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )

حالات: reconverts, reconverting, reconverted
مشتقات: reconversion (n.)

• : تعریف: to change back to a previously held but abandoned belief, status, or character.

تغییر حال مجدد یافتن (فعل)

reconvert

پولی را مجددا تسعیر کردن (فعل)

reconvert

• return to the original state, convert, restore, reverse

پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید