reconversion

/ˈriːkənˈvɜːʃən//ˈriːkənˈvɜːʃən/

معنی: بازگشت از گمراهی، گرایش مجدد، هدایت مجدد بدین مسیحی، تبدیل مجدد پول
معانی دیگر: هدایت مجدد بدین مسیحی، بازگشت از گمراهی، گرایش مجدد، تبدیل مجدد پول

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: combined form of conversion.

جمله های نمونه

1. Gravity will then initiate reconversion of all the energy back to mass, to singularity, again.
[ترجمه گوگل]سپس گرانش تبدیل مجدد تمام انرژی را به جرم، به تکینگی، دوباره آغاز می کند
[ترجمه ترگمان]سپس جاذبه، reconversion از تمام انرژی را به جرم، به نقطه یکتایی، دوباره آغاز خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Keep this exchange memo for reconversion into foreign currency.
[ترجمه گوگل]این یادداشت مبادله را برای تبدیل مجدد به ارز خارجی نگه دارید
[ترجمه ترگمان]این یادداشت مبادله را برای واریز به ارز خارجی حفظ کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Encode is sometimes loosely used when complete reconversion is not possible.
[ترجمه گوگل]در مواقعی که تبدیل مجدد کامل امکان پذیر نیست، گاهی اوقات از رمزگذاری به صورت آزاد استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]زمانی که reconversion کامل امکان پذیر نیست، Encode به طور آزاد مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is the propensity to natural-selection, to delay reconversion to energy, to maintain the energy in mass format.
[ترجمه گوگل]این تمایل به انتخاب طبیعی، به تأخیر انداختن تبدیل مجدد به انرژی، حفظ انرژی در قالب جرم است
[ترجمه ترگمان]این تمایل به انتخاب طبیعی است تا انرژی را به انرژی کاهش دهد و انرژی را در قالب انبوه حفظ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Please keep the exchange memo for reconversion into foreign currency.
[ترجمه گوگل]لطفا یادداشت مبادله را برای تبدیل مجدد به ارز خارجی نگه دارید
[ترجمه ترگمان]لطفا یادداشت مبادله را برای واریز به ارز خارجی حفظ کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The attempts to postpone this reconversion are termed evolutionnatural selection.
[ترجمه گوگل]تلاش برای به تعویق انداختن این تبدیل مجدد، انتخاب طبیعی تکاملی نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]تلاش برای به تعویق انداختن این reconversion انتخاب evolutionnatural نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. To do so would constitute a stumbling block to the reconversion of Protestants who favored the new astronomy.
[ترجمه گوگل]انجام این کار می تواند مانعی برای بازگشت مجدد پروتستان هایی باشد که طرفدار نجوم جدید بودند
[ترجمه ترگمان]انجام این کار مانعی بر سر راه the پروتستان بود که به ستاره شناسی جدید علاقه داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بازگشت از گمراهی (اسم)
reconversion

گرایش مجدد (اسم)
reconversion

هدایت مجدد بدین مسیحی (اسم)
reconversion

تبدیل مجدد پول (اسم)
reconversion

انگلیسی به انگلیسی

• return to the original state, conversion, reversion, restoration

پیشنهاد کاربران

بپرس