1. Use warm water to reconstitute dried milk powder.
 [ترجمه گوگل]برای بازسازی پودر شیر خشک از آب گرم استفاده کنید 
[ترجمه ترگمان]از آب گرم برای بازسازی پودر خشک شیر استفاده کنید 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
2. To reconstitute dried tomatoes, simmer in plain water until they are tender.
 [ترجمه گوگل]برای بازسازی گوجهفرنگیهای خشک، آنها را در آب معمولی بجوشانید تا نرم شوند 
[ترجمه ترگمان]برای بازسازی tomatoes خشک، تا زمانی که نرم شوند به آب ساده تبدیل شوند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
3. All they needed was water to reconstitute them and there was definitely going to be no shortage of that particular commodity.
 [ترجمه گوگل]تنها چیزی که آنها نیاز داشتند آب بود تا آنها را بازسازی کنند و قطعاً هیچ کمبودی در آن کالای خاص وجود نداشت 
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که آن ها نیاز داشتند آب بود تا آن ها را بازسازی کند و قطعا هیچ کمبودی از آن کالای خاص وجود نداشت 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
4. From that, you might be able to reconstitute the activity present during working memory.
 [ترجمه گوگل]از این رو، ممکن است بتوانید فعالیت موجود در حافظه کاری را بازسازی کنید 
[ترجمه ترگمان]از آن شما ممکن است قادر به بازسازی فعالیت فعلی در طول حافظه کار باشید 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
5. In this case we must reconstitute ourselves into a court of appeal and go through all the evidence afresh.
 [ترجمه گوگل]در این مورد، ما باید خود را به یک دادگاه تجدید نظر تبدیل کنیم و همه شواهد را دوباره بررسی کنیم 
[ترجمه ترگمان]در این صورت ما باید خودمان را در دادگاه استیناف تجدید کنیم و همه شواهد را از نو بررسی کنیم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
6. Mixing it with water, wind, and memory, I reconstitute the desiccated fact as a full-blown experience pulsing with life.
 [ترجمه گوگل]با آمیختن آن با آب، باد و حافظه، واقعیت خشک شده را به عنوان تجربه ای تمام عیار که با زندگی تپش دارد، بازسازی می کنم 
[ترجمه ترگمان]مخلوط کردن آن با آب، باد، و حافظه، واقعیت خشک شدن خشکم را به عنوان یک تجربه تمام عیار تپنده از زندگی بازسازی می کنم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
7. This weakens the splitters' argument that to reconstitute high-level meaning from the basic ingredients requires only the right recipe.
 [ترجمه گوگل]این استدلال تقسیمکنندهها را تضعیف میکند که برای بازسازی معنای سطح بالا از مواد اولیه فقط به دستور درست نیاز دارد 
[ترجمه ترگمان]این امر استدلال splitters را تضعیف می کند که برای بازسازی معنای سطح بالا از مواد اولیه به تنها دستور درست نیاز دارد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
8. His photographs of these installations reconstitute the memory of a place.
 [ترجمه گوگل]عکس های او از این تاسیسات، خاطره یک مکان را بازسازی می کند 
[ترجمه ترگمان]عکس های او از این تاسیسات حافظه یک مکان را بازسازی می کند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. Nature has the capacity to recycle wastes and reconstitute them into new resources of concentrated material quality.
 [ترجمه گوگل]طبیعت این ظرفیت را دارد که زباله ها را بازیافت کند و آنها را به منابع جدیدی با کیفیت مواد متمرکز تبدیل کند 
[ترجمه ترگمان]طبیعت توانایی بازیافت پسماند را دارد و آن ها را به منابع جدید کیفیت مواد متمرکز تبدیل می کند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. Then, when we are ready, we can reconstitute and display it as new information which human beings can once again understand.
 [ترجمه گوگل]سپس، وقتی آماده شدیم، میتوانیم آن را به عنوان اطلاعات جدیدی که انسانها میتوانند بار دیگر درک کنند، بازسازی کرده و نمایش دهیم 
[ترجمه ترگمان]سپس، زمانی که آماده می شویم، می توانیم آن را به عنوان اطلاعات جدیدی که انسان ها یک بار دیگر می توانند درک کنند، به نمایش بگذاریم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. The major Methods: Used to reconstitute the company are acquisition of companies and merging.
 [ترجمه گوگل]عمده ترین روش ها: برای تشکیل مجدد شرکت، خرید شرکت ها و ادغام استفاده می شود 
[ترجمه ترگمان]روش های عمده: استفاده شده برای بازسازی این شرکت، کسب و ادغام شرکت ها و ادغام آن ها می باشد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. One can then resurrect and reconstitute all molecules.
 [ترجمه گوگل]سپس می توان همه مولکول ها را احیا و بازسازی کرد 
[ترجمه ترگمان]سپس یک فرد می تواند همه مولکول ها را زنده و دوباره زنده کند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
13. We decided to reconstitute the committee under a new chairman.
 [ترجمه گوگل]ما تصمیم گرفتیم کمیته را با یک رئیس جدید تشکیل دهیم 
[ترجمه ترگمان]ما تصمیم گرفتیم که کمیته را تحت ریاست یک رئیس جدید بازسازی کنیم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
14. The government's intent was reconstitute orthodox communism.
 [ترجمه گوگل]قصد دولت بازسازی کمونیسم ارتدکس بود 
[ترجمه ترگمان]قصد دولت بازسازی communism سنتی بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید