فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: reconsiders, reconsidering, reconsidered
حالات: reconsiders, reconsidering, reconsidered
• (1) تعریف: to have a change of attitude and reverse (a decision or choice).
• مترادف: rethink
• مشابه: amend, modify, reappraise, reassess, reevaluate, reverse, revise
• مترادف: rethink
• مشابه: amend, modify, reappraise, reassess, reevaluate, reverse, revise
- I've reconsidered my decision to quit school, but my plan now is to change my area of study..
[ترجمه گوگل] من در تصمیم خود برای ترک تحصیل تجدید نظر کرده ام، اما برنامه من اکنون تغییر رشته تحصیلی است
[ترجمه ترگمان] من در تصمیم خود مبنی بر ترک مدرسه تجدید نظر کرده ام، اما اکنون برنامه من تغییر حوزه مطالعه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من در تصمیم خود مبنی بر ترک مدرسه تجدید نظر کرده ام، اما اکنون برنامه من تغییر حوزه مطالعه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She's reconsidering her choice of a career now that she has more confidence in her abilities.
[ترجمه گوگل] او اکنون که به توانایی های خود اعتماد بیشتری دارد، در انتخاب شغل خود تجدید نظر می کند
[ترجمه ترگمان] حالا با انتخاب شغلی که بیشتر به توانایی های خودش دارد، دوباره در انتخاب شغلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] حالا با انتخاب شغلی که بیشتر به توانایی های خودش دارد، دوباره در انتخاب شغلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to consider again, as in a legislature.
• مترادف: reexamine, review
• مشابه: reappraise
• مترادف: reexamine, review
• مشابه: reappraise
- The senate will reconsider the bill next month.
[ترجمه گوگل] سنا ماه آینده این لایحه را بررسی خواهد کرد
[ترجمه ترگمان] مجلس سنا در ماه آینده این لایحه را مورد تجدید نظر قرار خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] مجلس سنا در ماه آینده این لایحه را مورد تجدید نظر قرار خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: reconsideration (n.)
مشتقات: reconsideration (n.)
• (1) تعریف: to change attitude and reverse position; decide differently.
- I hope they will reconsider with respect to my job application.
[ترجمه گوگل] امیدوارم در مورد درخواست شغلی من تجدید نظر کنند
[ترجمه ترگمان] امیدوارم با توجه به برنامه کار من تجدید نظر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] امیدوارم با توجه به برنامه کار من تجدید نظر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to spend additional time on a decision; deliberate again.
• مشابه: rethink, review
• مشابه: rethink, review