تجدد وصال
بهبود رابطه
تقویت رابطه
مجدد
پیوندِ دوباره، بازپیوند
مثال:
Food reconnects us with elusive parts of ourselves
غذا ما را به بخش هایی دست نیافتنی از خودمان، پیوندی دوباره می زند.
connect یعنی اتصال
Reیعنی دوباره
Reconnect اتصال دوباره
مصالحه
آشتی
اتصال دوباره، دوباره متصل شدن
دوباره وصل شدن
لطفا ترجمه ذیل را ارسال فرمایید.
No 1 ink to base Reconnect AC adaptor
راه اندازی دوباره اتصال
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)