reconfiguration

/rikənˌfɪɡjəˈreɪʃən//rikənˌfɪɡjəˈreɪʃən/

پیکر بندی دوباره

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: combined form of configuration.

جمله های نمونه

1. It will address fault tolerance, restart speed, automatic reconfiguration and systems management automation.
[ترجمه گوگل]تحمل خطا، سرعت راه اندازی مجدد، پیکربندی مجدد خودکار و اتوماسیون مدیریت سیستم ها را بررسی می کند
[ترجمه ترگمان]این کار به تحمل نقص، راه اندازی مجدد سرعت، پیکربندی مجدد خودکار و اتوماسیون مدیریت سیستم ها می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Based on the mean time to repair, the reconfiguration control model of spare satellites is presented, and the impact on .
[ترجمه گوگل]بر اساس میانگین زمان تعمیر، مدل کنترل پیکربندی مجدد ماهواره های یدکی ارائه شده است و تاثیر آن بر
[ترجمه ترگمان]براساس زمان متوسط تعمیر، مدل کنترلی پیکربندی مجدد ماهواره های اضافی ارایه می شود و تاثیر آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The result indicates a satisfied reconfiguration by horizontal deflection of the trust vector thruttle which is almost impossible by the oth. . .
[ترجمه گوگل]نتیجه نشان‌دهنده یک پیکربندی مجدد رضایت‌بخش با انحراف افقی دریچه‌ی بردار اعتماد است که توسط oth تقریباً غیرممکن است
[ترجمه ترگمان]نتیجه یک پیکربندی مجدد راضی با انحراف افقی بردار اعتماد را نشان می دهد که تقریبا توسط the غیر ممکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Another key problem is how to reduce the reconfiguration time to increase the performance of reconfigurable system.
[ترجمه گوگل]مشکل کلیدی دیگر چگونگی کاهش زمان پیکربندی مجدد برای افزایش عملکرد سیستم قابل تنظیم مجدد است
[ترجمه ترگمان]مساله کلیدی دیگر چگونگی کاهش زمان پیکربندی مجدد برای افزایش عملکرد سیستم قابل پیکربندی مجدد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Models of period cost, reconfiguration cost and the life cycle of RMS are constructed.
[ترجمه گوگل]مدل‌های هزینه دوره، هزینه پیکربندی مجدد و چرخه عمر RMS ساخته شده‌اند
[ترجمه ترگمان]مدل های هزینه دوره، ساختاربندی مجدد و چرخه حیات RMS ساخته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The result indicates a satisfied reconfiguration by horizontal deflection of the trust vector thruttle which is almost impossible by the other traditional con. . .
[ترجمه گوگل]نتیجه نشان‌دهنده یک پیکربندی مجدد رضایت‌بخش با انحراف افقی دریچه‌ی بردار اعتماد است که توسط دیگر مخدوش‌های سنتی تقریباً غیرممکن است
[ترجمه ترگمان]نتیجه یک ترکیب بندی مجدد راضی با انحراف افقی بردار اعتماد را نشان می دهد، که تقریبا غیر ممکن است توسط کلاه سنتی دیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The improvement strategy for power distribution network reconfiguration can solve the infeasible solutions problem effectively.
[ترجمه گوگل]استراتژی بهبود برای پیکربندی مجدد شبکه توزیع برق می تواند مشکل راه حل های غیر ممکن را به طور موثر حل کند
[ترجمه ترگمان]استراتژی بهبود برای ساختاربندی مجدد شبکه توزیع قدرت، می تواند مشکلات غیر عملی را به طور موثر حل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A quick branch - exchange algorithm for reconfiguration of distribution network is proposed.
[ترجمه گوگل]یک الگوریتم انشعاب - تبادل سریع برای پیکربندی مجدد شبکه توزیع پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]یک الگوریتم تبادل سریع برای پیکربندی مجدد شبکه توزیع پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Distribution network reconfiguration is a multi - objective, multi - constraint, discrete nonlinear combinatory optimization problem.
[ترجمه گوگل]پیکربندی مجدد شبکه توزیع یک مسئله بهینه سازی ترکیبی غیرخطی چند هدفه، چند محدودیتی و گسسته است
[ترجمه ترگمان]ساختاربندی مجدد شبکه توزیع یک مساله چند هدفه، چند محدودیت، گسسته - ترکیبی ترکیبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Problems such as fault isolation and system reconfiguration were resolved after communication fault, to ensure normal power of critical load on emergency mode.
[ترجمه گوگل]مشکلاتی مانند جداسازی خطا و پیکربندی مجدد سیستم پس از خطای ارتباط برطرف شد تا از توان طبیعی بار بحرانی در حالت اضطراری اطمینان حاصل شود
[ترجمه ترگمان]مشکلاتی مانند جداسازی خطا و ساختاربندی مجدد سیستم پس از خطای اتصال حل شدند تا از قدرت نرمال بار بحرانی در حالت اضطراری اطمینان حاصل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In order to satisfy the requirement of dynamic reconfiguration, a 3 dimensional application architecture of the organization reconfiguration system is established based on knowledge grid.
[ترجمه گوگل]به منظور ارضای نیاز پیکربندی مجدد پویا، یک معماری کاربردی سه بعدی سیستم پیکربندی مجدد سازمان بر اساس شبکه دانش ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]به منظور برآورده کردن نیاز پیکربندی مجدد پویا، معماری کاربردی سه بعدی سیستم ساختاربندی مجدد سازمان براساس شبکه دانش پایه ریزی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Business development trategy, Scheme for assets reconfiguration. Investment project feasibility, Business reengineering and opganization.
[ترجمه گوگل]استراتژی توسعه کسب و کار، طرحی برای پیکربندی مجدد دارایی ها امکان سنجی پروژه سرمایه گذاری، مهندسی مجدد کسب و کار و سازماندهی
[ترجمه ترگمان]طرح توسعه کسب وکار، طرح ساختاربندی مجدد دارایی ها امکان سنجی پروژه سرمایه گذاری، مهندسی مجدد کسب وکار و opganization
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Secondly, the concept of reconfiguration of adjacent matrix and repetitious division of bars is developed.
[ترجمه گوگل]در مرحله دوم، مفهوم پیکربندی مجدد ماتریس مجاور و تقسیم مکرر میله ها توسعه می یابد
[ترجمه ترگمان]در مرحله دوم، مفهوم پیکربندی مجدد ماتریس مجاورت و تقسیم تکراری میله ها توسعه یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Through managing the error check and reconfiguration of tasks by operating system, we can benefit from using the uniform task interface and increase the system's flexibility.
[ترجمه گوگل]از طریق مدیریت بررسی خطا و پیکربندی مجدد وظایف توسط سیستم عامل، می توانیم از استفاده از رابط وظیفه یکنواخت بهره مند شویم و انعطاف پذیری سیستم را افزایش دهیم
[ترجمه ترگمان]با مدیریت بازبینی خطا و پیکربندی مجدد وظایف توسط سیستم عامل، ما می توانیم از استفاده از رابط کار یکنواخت و افزایش انعطاف سیستم بهره مند شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. At last, the implementation of the shop floor reconfiguration is introduced in detail.
[ترجمه گوگل]در نهایت، اجرای پیکربندی مجدد طبقه مغازه به طور مفصل معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]در نهایت، اجرای پیکربندی مجدد کف مغازه با جزئیات معرفی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

reconfiguration ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: بازپیکربندی
تعریف: تکرار فرایند پیکربندی
بازآرایی

بازترکیب
ساختاردهی مجدد، آرایش بندی مجدد، باز چیدمان
بازپیکربندی
پیکربندی مجدد

بپرس