reconciliatory


معنی: مصالحه امیز
معانی دیگر: مصالحه امیز

جمله های نمونه

1. It is reconciliatory politics that can supply the frame for modem politics. It absorbs basic assumptions of civilizations, and takes peace and reason as the most ultimate commitment.
[ترجمه گوگل]این سیاست آشتی‌جویانه است که می‌تواند چارچوب سیاست مدرن را فراهم کند مفروضات اساسی تمدن ها را جذب می کند و صلح و عقل را به عنوان نهایی ترین تعهد می داند
[ترجمه ترگمان]این سیاست آشتی جویانه است که می تواند چارچوب سیاست مودم را تامین کند آن مفروضات اساسی تمدن ها را جذب می کند و به عنوان the تعهد، صلح و منطق را می طلبد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Dispute cannot see reconciliatory a favourable turn temporarily, but the birth that perhaps brewing a new order.
[ترجمه گوگل]اختلاف نمی تواند موقتاً یک چرخش مساعد برای آشتی ببیند، بلکه تولدی است که شاید نظم جدیدی را ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]اختلاف در حل اختلاف نمی تواند به طور موقت به وضعیت مطلوب تبدیل شود، اما تولد ممکن است یک دستور جدید را ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This is attention of a special need and reconciliatory problem.
[ترجمه گوگل]این توجه یک نیاز خاص و مشکل سازش است
[ترجمه ترگمان]این توجه یک نیاز ویژه و حل اختلاف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is feasible to build the reconciliatory dismissed case system scientifically under the investigation stage. Meanwhile, that system accords with the requirement of lawsuit efficiency.
[ترجمه گوگل]ساختن سیستم پرونده رد آشتی ساز به صورت علمی در مرحله تحقیق امکان پذیر است در همین حال، آن سیستم با الزام کارایی دعوی مطابقت دارد
[ترجمه ترگمان]ایجاد این سیستم پرونده اخراج شده از نظر علمی تحت مرحله تحقیق امکان پذیر است در همین حال، آن سیستم با نیاز به کارآیی طرح دعوی انطباق دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There is no happy reconciliatory tea party or some such at the end.
[ترجمه گوگل]در پایان هیچ مهمانی چای آشتی شاد یا مواردی از این قبیل وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ حزب چای حل شده یا برخی از این قبیل در پایان وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I have faith in your reconciliatory navigational skills.
[ترجمه گوگل]من به مهارت های آشتی جویانه شما ایمان دارم
[ترجمه ترگمان]من به مهارت های reconciliatory برای گشت و گذار شما ایمان دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Says the UN expects Cuba to do more to establish the rule of law and respect human rights, and he urged it to take further reconciliatory measures.
[ترجمه گوگل]می‌گوید که سازمان ملل از کوبا انتظار دارد تا برای برقراری حکومت قانون و احترام به حقوق بشر اقدامات بیشتری انجام دهد و او از این کشور خواست تا اقدامات آشتی‌جویانه بیشتری را انجام دهد
[ترجمه ترگمان]به گفته سازمان ملل، سازمان ملل انتظار دارد که کوبا بیشتر برای ایجاد حاکمیت قانون و احترام به حقوق بشر اقدام کند و از آن خواست تا تدابیر امنیتی بیشتری اتخاذ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The article tries from growth and allocate the strategy this one perspective will discuss its cause and reconciliatory way.
[ترجمه گوگل]در این مقاله سعی شده است از رشد و تخصیص استراتژی استفاده شود
[ترجمه ترگمان]این مقاله از رشد استفاده می کند و استراتژی را به این شکل اختصاص می دهد که یک دیدگاه درباره علت و راه حل آن بحث خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Such, the person that can let call in gets the answer of the problem and reconciliatory means effectively.
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، شخصی که می‌تواند اجازه تماس بگیرد، پاسخ مشکل را دریافت می‌کند و ابزار آشتی‌جویانه‌ای را به طور موثر دریافت می‌کند
[ترجمه ترگمان]چنین فردی می تواند به شما اجازه دهد که پاسخ مشکل و روش های آشتی را به طور موثر دریافت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Significance of Modernity of Kants Aesthetics is displayed in three perspectives of aesthetics critical function, communicative function and reconciliatory function.
[ترجمه گوگل]اهمیت مدرنیته زیبایی‌شناسی کانت در سه منظر عملکرد انتقادی زیبایی‌شناسی، کارکرد ارتباطی و کارکرد آشتی‌آمیز نمایش داده می‌شود
[ترجمه ترگمان]اهمیت مدرنیته بودن kants Aesthetics در سه دیدگاه از یک تابع انتقادی، تابع ارتباطی و تابع reconciliatory نمایش داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Area of Mongolia of article less than is exemple, the simple reason that analysed awkward generation and reconciliatory way.
[ترجمه گوگل]منطقه مغولستان مقاله کمتر از نمونه، دلیل ساده ای است که نسل ناهنجار و روش آشتی را تحلیل می کند
[ترجمه ترگمان]مساحت مغولستان کم تر از exemple است، دلیل ساده ای که تولید ناجور و روش های آشتی را تحلیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This pessimistic mass society thesis stressed the conservative and reconciliatory role of mass culture for the audience.
[ترجمه گوگل]این تز بدبینانه جامعه توده ای بر نقش محافظه کارانه و آشتی جویانه فرهنگ توده برای مخاطب تاکید داشت
[ترجمه ترگمان]این پایان نامه جمعی بدبینانه بر نقش محافظه کارانه و طلبانه فرهنگ جمعی برای حضار تاکید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مصالحه امیز (صفت)
reconciliatory

انگلیسی به انگلیسی

• serving to restore harmony, settling differences, reconciling

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : reconcile
✅️ اسم ( noun ) : reconciliation
✅️ صفت ( adjective ) : reconcilable / reconciliatory
✅️ قید ( adverb ) : _

بپرس