1. she scorned offers of reconciliation from her former husband
پیشنهاد آشتی از سوی شوهر سابقش را با تحقیر رد کرد.
2. war belied any hope for reconciliation
جنگ هرگونه امید برای آشتی را از بین برد.
3. Can your self-esteem and my stubborn reconciliation?
[ترجمه گوگل]آیا عزت نفس شما و آشتی سرسختانه من می تواند؟
[ترجمه ترگمان]آیا عزت نفس شما و آشتی my می تواند اعتماد به نفس داشته باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He sought reconciliation with those he had stolen from.
[ترجمه گوگل]او به دنبال آشتی با کسانی بود که از آنها دزدیده بود
[ترجمه ترگمان]با کسانی که از آن دزدی کرده بودند آشتی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Her ex-husband had always hoped for a reconciliation.
[ترجمه گوگل]شوهر سابق او همیشه به آشتی امیدوار بود
[ترجمه ترگمان]شوهر سابقش همیشه امیدوار بود که آشتی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She attempted reconciliation with her estranged brother.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد با برادر جدا شده اش آشتی کند
[ترجمه ترگمان]سعی کرد با برادر estranged آشتی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. They informed him that they wished reconciliation.
[ترجمه گوگل]به او خبر دادند که آرزوی آشتی دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها به او اطلاع دادند که می خواهند آشتی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Their change of policy brought about a reconciliation with Britain.
[ترجمه گوگل]تغییر سیاست آنها باعث آشتی با بریتانیا شد
[ترجمه ترگمان]تغییر سیاست آن ها باعث ایجاد صلح با بریتانیا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. They aimed to secure a lasting reconciliation between the two countries.
[ترجمه گوگل]هدف آنها ایجاد آشتی پایدار بین دو کشور بود
[ترجمه ترگمان]هدف آن ها تضمین صلح پایدار بین دو کشور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Reconciliation services can take the heat out of the dispute.
[ترجمه گوگل]خدمات آشتی می تواند داغ اختلاف را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]خدمات آشتی می توانند گرما را از بحث خارج کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He was taken up with the reconciliation of husband and wife.
[ترجمه گوگل]او با آشتی زن و شوهر گرفته شد
[ترجمه ترگمان]با آشتی همسر و همسرش درگیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He made a misplaced attempt at reconciliation.
[ترجمه گوگل]او تلاش نابجا برای آشتی انجام داد
[ترجمه ترگمان]در آشتی کوششی نابجا به عمل آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I have abandoned hope of any reconciliation.
[ترجمه گوگل]من امید به هر گونه آشتی را رها کرده ام
[ترجمه ترگمان]به هیچ وجه امید آشتی ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The rebel leader called for reconciliation with the armed forces.
[ترجمه گوگل]رهبر شورشیان خواستار آشتی با نیروهای مسلح شد
[ترجمه ترگمان]رهبر شورشی خواستار آشتی با نیروهای مسلح شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید