1. However, the historical record is difficult to reconcile with this point of view.
[ترجمه گوگل]با این حال، تطبیق سوابق تاریخی با این دیدگاه دشوار است
[ترجمه ترگمان]با این حال، تطبیق با این نقطه نظر دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این حال، تطبیق با این نقطه نظر دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I think the candidate has to reconcile with the Buchanan forces if we expect to win.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم که نامزد باید با نیروهای بوکانی آشتی کند اگر ما انتظار پیروزی را داریم
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم اگر انتظار پیروزی با نیروهای بیوکنن را داشته باشیم، این نامزد باید با نیروهای بیوکنن سازش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم اگر انتظار پیروزی با نیروهای بیوکنن را داشته باشیم، این نامزد باید با نیروهای بیوکنن سازش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Hours of work may be difficult to reconcile with the needs of the old person.
[ترجمه گوگل]تطبیق ساعات کار با نیازهای فرد مسن ممکن است دشوار باشد
[ترجمه ترگمان]کار کردن با نیازهای یک فرد مسن ممکن است دشوار باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کار کردن با نیازهای یک فرد مسن ممکن است دشوار باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The little boy does not readily reconcile with his sister.
[ترجمه گوگل]پسر کوچک به راحتی با خواهرش آشتی نمی کند
[ترجمه ترگمان]پسر کوچولو به آسانی با خواهرش آشتی نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پسر کوچولو به آسانی با خواهرش آشتی نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Booking Petty Cash & Bank accounts, and regularly reconcile with the GL.
[ترجمه گوگل]رزرو پول نقد و حساب های بانکی، و به طور منظم با GL تطبیق دهید
[ترجمه ترگمان]Booking کوچک نقد حساب های بانکی، و به طور منظم با GL سازگار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Booking کوچک نقد حساب های بانکی، و به طور منظم با GL سازگار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. This is difficult to reconcile with high risk aversion and a high market risk premium.
[ترجمه گوگل]تطبیق این موضوع با ریسک گریزی بالا و حق بیمه ریسک بالای بازار دشوار است
[ترجمه ترگمان]انطباق با aversion با ریسک بالا و حق بیمه ریسک بالا دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]انطباق با aversion با ریسک بالا و حق بیمه ریسک بالا دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. His was a story difficult to reconcile with the facts.
[ترجمه گوگل]تطبیق داستان او با واقعیت ها دشوار بود
[ترجمه ترگمان]سخت بود که با حقایق آشتی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سخت بود که با حقایق آشتی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Lamptey attempted to reconcile with them and he acceded to his father's dying wish to reconvert to Christianity, but he was pained at the funerals when he 'had to bury them both alone'.
[ترجمه گوگل]لمپتی تلاش کرد تا با آنها آشتی کند و به آرزوی مرگبار پدرش مبنی بر گرویدن دوباره به مسیحیت پذیرفت، اما در مراسم تشییع جنازه زمانی که "باید هر دو را به تنهایی دفن کرد" ناراحت شد
[ترجمه ترگمان]Lamptey سعی کرد با آن ها آشتی کند، و او هم به آرزوی مرگ پدرش، به مسیحیت اعتراف کرد، اما وقتی مجبور شد هر دو را تنها دفن کند، از the ناراحت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Lamptey سعی کرد با آن ها آشتی کند، و او هم به آرزوی مرگ پدرش، به مسیحیت اعتراف کرد، اما وقتی مجبور شد هر دو را تنها دفن کند، از the ناراحت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. To reconcile with customer and vendor ledger balance monthly.
[ترجمه گوگل]برای تطبیق ماهانه با موجودی دفتر مشتری و فروشنده
[ترجمه ترگمان]برای آشتی با مشتری و ترازنامه مالی دفتر ماهانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای آشتی با مشتری و ترازنامه مالی دفتر ماهانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Reconcile with supplier and preparation of payment with purchase dept.
[ترجمه گوگل]هماهنگی با تامین کننده و آماده سازی پرداخت با واحد خرید
[ترجمه ترگمان]Reconcile با عرضه کننده و آماده سازی پرداخت با dept خرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Reconcile با عرضه کننده و آماده سازی پرداخت با dept خرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Such estimates are hard to reconcile with the new chlorine work suggesting a bone-dry moon.
[ترجمه گوگل]تطبیق چنین تخمین هایی با کار جدید کلر که حاکی از وجود ماه خشک استخوانی است، دشوار است
[ترجمه ترگمان]چنین برآوردها برای تطبیق با کار کلرین جدید که نشان دهنده ماه خشک استخوان است، دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چنین برآوردها برای تطبیق با کار کلرین جدید که نشان دهنده ماه خشک استخوان است، دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I've seen people bond, flirt, and even reconcile with one another through song choices.
[ترجمه گوگل]من دیده ام که مردم از طریق انتخاب آهنگ با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند، معاشقه می کنند و حتی با یکدیگر آشتی می کنند
[ترجمه ترگمان]من افرادی را دیده ام که پیوند، لاس زدن و حتی آشتی با یکدیگر از طریق گزینه های ترانه را تجربه کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من افرادی را دیده ام که پیوند، لاس زدن و حتی آشتی با یکدیگر از طریق گزینه های ترانه را تجربه کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Newton's claim that he had shot his father to defend himself was difficult to reconcile with the number of shots fired.
[ترجمه گوگل]ادعای نیوتن مبنی بر اینکه او برای دفاع از خود به پدرش شلیک کرده بود، تطبیق آن با تعداد تیرهای شلیک شده دشوار بود
[ترجمه ترگمان]نیوتن ادعا می کند که او به پدرش شلیک کرده بود تا از خود دفاع کند، تطبیق دادن با تعداد تیراندازی ها سخت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نیوتن ادعا می کند که او به پدرش شلیک کرده بود تا از خود دفاع کند، تطبیق دادن با تعداد تیراندازی ها سخت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. But the coup the youngest daughter most wanted was to reconcile with her father in a big way.
[ترجمه گوگل]اما کودتای کوچکترین دختری که بیش از همه می خواست این بود که با پدرش در یک راه بزرگ آشتی کند
[ترجمه ترگمان]اما این کودتا که کوچک ترین دخترش می خواست، این بود که با پدرش در یک راه بزرگ آشتی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما این کودتا که کوچک ترین دخترش می خواست، این بود که با پدرش در یک راه بزرگ آشتی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Jesus Christ died on the cross for sinners order to bring sinners to reconcile with God.
[ترجمه گوگل]عیسی مسیح بر روی صلیب برای گناهکاران مرد تا گناهکاران را با خدا آشتی دهد
[ترجمه ترگمان]مسیح بر صلیب گناهکاران جان سپرد تا گناهکاران را برای آشتی با خداوند به عمل آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مسیح بر صلیب گناهکاران جان سپرد تا گناهکاران را برای آشتی با خداوند به عمل آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید