• (1)تعریف: something that recommends, such as a favorable letter or verbal praise. • مشابه: testimonial
• (2)تعریف: the act or process of recommending. • مترادف: counseling, urging • مشابه: proposal, suggestion
جمله های نمونه
1. his recommendation was adopted by the committee
پیشنهاد او مورد تصویب شورا قرار گرفت.
2. a favorable recommendation
توصیه ی موافقت آمیز
3. letter of recommendation
توصیه نامه
4. a letter of recommendation
توصیه نامه
5. the letter of recommendation i have been requested to write
توصیه نامه ای که از من درخواست شده است بنویسم
6. we received his recommendation yesterday
دیروز توصیه نامه ی او را دریافت کردیم.
7. i bought this house on jahangir's recommendation
بنا به توصیه ی جهانگیر این خانه را خریدم.
8. he got this job on the strength of your recommendation
آن شغل را به خاطر توصیه ی شما بدست آورد.
9. The government has agreed to implement the recommendation in the report.
[ترجمه گوگل]دولت با اجرای توصیه مندرج در این گزارش موافقت کرده است [ترجمه ترگمان]دولت موافقت کرده است که این توصیه ها را در این گزارش اجرا کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. We will review the case and make a recommendation to the client.
[ترجمه گوگل]ما پرونده را بررسی می کنیم و به مشتری توصیه می کنیم [ترجمه ترگمان]ما این پرونده را بررسی خواهیم کرد و یک توصیه برای مشتری ایجاد خواهیم کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The new housekeeper came on the highest recommendation.
[ترجمه گوگل]خانه دار جدید به بالاترین توصیه آمد [ترجمه ترگمان]خدمتکار جدید به بالاترین پیشنهاد رسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The decision was made on the recommendation of the Interior Minister.
[ترجمه گوگل]این تصمیم به پیشنهاد وزیر کشور اتخاذ شد [ترجمه ترگمان]این تصمیم براساس توصیه وزیر کشور صورت گرفته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Try to get letters of recommendation from bosses and colleagues.
[ترجمه گوگل]سعی کنید از روسا و همکاران توصیه نامه دریافت کنید [ترجمه ترگمان]سعی کنید از bosses و همکاران خود نامه دریافت کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. We are making no recommendation that children should use Standard English.
[ترجمه گوگل]ما هیچ توصیه ای برای استفاده کودکان از انگلیسی استاندارد نداریم [ترجمه ترگمان]ما هیچ توصیه نمی کنیم که بچه ها باید از زبان انگلیسی استاندارد استفاده کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The company gave her a glowing recommendation.
[ترجمه گوگل]شرکت به او توصیه درخشانی کرد [ترجمه ترگمان]شرکت پیشنهاد درخشانی به او داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. The UN Security Council endorsed the recommendation submitted by the Secretary General.
[ترجمه گوگل]شورای امنیت سازمان ملل پیشنهاد ارائه شده توسط دبیرکل را تایید کرد [ترجمه ترگمان]شورای امنیت سازمان ملل توصیه ارایه شده توسط دبیر کل را تایید کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. The cheapness of coach travel is its only recommendation.
[ترجمه بانو] تنها توصیه، کم هزینه بودن سفر مربی است.
|
[ترجمه گوگل]ارزان بودن سفر با اتوبوس تنها توصیه آن است [ترجمه ترگمان]ارزانی مسافرت، تنها توصیه آن است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. It's best to find a builder through personal recommendation.
[ترجمه گوگل]بهتر است یک سازنده از طریق توصیه شخصی پیدا کنید [ترجمه ترگمان]بهتر است یک سازنده از طریق توصیه شخصی پیدا کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
توصیه (اسم)
commendation, recommendation
نظریه (اسم)
view, opinion, viewpoint, notion, point of view, recommendation, outlook, look-out, theory
نامه پیشنهاد (اسم)
recommendation
تخصصی
[عمران و معماری] پیشنهاد [برق و الکترونیک] پیشنهاد، توصیه [ریاضیات] مشخصه ای
انگلیسی به انگلیسی
• endorsement, approval; letter of reference; suggestion, advice a recommendation is advice about the best thing to do. if you make a recommendation, you suggest that someone should have something or use something, because it is good or useful.
پیشنهاد کاربران
I will go with your recommendation طبق پیشنهاد شما عمل میکنم
توصیه، پیشنهاد مثال: I followed your recommendation and watched that movie. It was great! من پیشنهاد شما را دنبال کردم و آن فیلم را دیدم. عالی بود!